خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

گفتگوی اختصاصی وارش با نویسنده کتاب سرچشمه انقلاب اسلامی در سال 57:


شاهد عینی 57

سکینه نوری تیرتاشی

« جمعی از جوانان بهشهر  در اعتراض به رژیم پهلوی عصر چهاردهم خرداد 57  در چهارراه پهلوی  تجمع و با شعار  به سمت مشروب فروشی ،بانک ملی ،کلوب بیلیارد سینما کاپری حرکت کردند و درمسیر با شکستن  شیشه این مراکز اولین تظاهرات خود را بر ضد رژیم پهلوی آغاز کردند و متفرق شدند».علیرضا فخاریان اینها را گفت و با نگاه به روبرو تصویر این صحنه ها را در ذهنش  با افتخار نقاشی کرد .

 

علیرضا فخاریان 57 ساله است و 33 سال از عمرش را  در سپاه پاسداران  به عنوان مسئول روابط عمومی و معاونت فرهنگی و پرورشی خدمت کرد. او در رشته  مدیریت فرهنگی تحصیل کرده و تاکنون چهار کتاب را به رشته تحریر در آورده است. کتاب سرچشمه انقلاب اسلامی در سال 57 یکی از آنهاست  که روز شماری از حوادث و مبارزات مردم بهشهر  را همراه با تصاویر تاریخی دربرگرفته و در  100 صفحه  و سه هزار نسخه منتشر شده است .

 به بهانه سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران  ودر سرمای زمستانی که هنوز در قهر با خورشید نور افزا به سر می برد به دیدارش رفتم و  بخشی از خاطرات شنیدنی اش را روی کاغذ نقش انداختم  تا برگی از تاریخ مبارزاتی مردم بهشهر را برای شما خوانندگان ورچین کرده باشم .

 

 

*از نوجوانی می نوشتم

 

از دوران نوجوانی نوشته هایی را از  اتفاقات سال 57  تهیه می کردم اما بعد از گذشت سالها آن نوشته ها را  به همراه   یادداشت های  زین العابدین آقاجانی که از  کارگران کارخانه چیت سازی بهشهر به شمار می رفت  ؛ جمع آوری  کردم وکتابی را با نام سرچشمه انقلاب  اسلامی در سال 57 تحت عنوان روزشماری از تاریخ  14 خرداد 57 تا پیروزی انقلاب اسلامی نوشتم  .آنچه به من انگیزه انجام این کار را می داد نوشتن در مورد  حوادث و رویدادهای تاریخی مردم شهرستان بهشهر بود.سعی کردم حوادث را آنگونه که خودم شاهدش  بودم بنویسم و فضای حاکم بر آن زمان  را در نوشته هایم منعکس کنم.

 

*توسط ساواک دستگیر شدم

وقتی  انقلاب شد 17 ساله بودم اما کارهای مبارزاتی ام  را از سن  14 سالگی  شروع کردم و 15 سالم بود که توسط ساواک بازداشت شدم .در  مدرسه معلمی داشتم به نام آقای فیروزجائیان ،از بچه های مذهبی و حزب اللهی و  اهل بابل بود .شبانه به منزلش می رفتیم و پای صحبت هایش می نشستیم  یکی از آن شبها جلسه لو رفت . ماموران راننده ماشینی که ما را به خانه می رساند  را  دستگیر  و بازجویی کردند کتاب درسی ام در ماشین جا مانده بود  ومن  از آن طریق بازداشت و  با وساطت یکی از آشنایان آزاد شدم اما در زمان دانش آموزی ده روز باید به کلانتری رفته  و حضور می زدم.

 

*فعالیت در راه دین و مسجد ایرادی نداشت

خانواده مذهبی داشتم آنها می دانستند  فعالیتی که در راه دین و مسجد است ایرادی ندارد به همین خاطر در برنامه های آن زمان شرکت می کردم و کسی مانع من نمی شد.

 

*بهشهر از شهرهای پیشگام بود

 

 همانگونه که در کتاب آوردم در بهشهر سخنرانی های زیادی برگزار می شد . این شهرستان با داشتن حوزه های علمیه و روحانیون و علمای برجسته همچون آیت ا...کوهستانی ،آیت ا... ایازی و روحانیون و ائمه جماعت فعال مساجد ، دوران مبارزاتی خود را خیلی زودتر از سال 57 آغاز کرد .شهید هاشمی نژاد که شاگرد آیت ا... کوهستانی بود سخنرانی هایی را در شهر انجام می داد و فعالیت های ضد رژیم  در شهرستان از سال 41 کم کم شکل گرفت  تا به پیروزی انقلاب در 22 بهمن منجر شد.

*اعتصاب کارگران چیت سازی

آن سالها همزمان با اعتصاب کارگران در بخش های زیادی از کشور  کارگران کارخانه چیت سازی که کارخانه بزرگی در بهشهر بود و تعدادشان به دو هزار نفر می رسید  ؛ اعتصاب کرده و شهر در وضعیت فوق العاده ای به سر می برد تا اینکه  با جدی تر شدن مبارزات و کشانده شدن اعتراضات  به خیابانهای شهر  تظاهرات از مسجد ملاصفر علی آغاز می شد  و در جاده اصلی شهر به سمت چهارراه گرگان و باغ شاه (پارک ملت فعلی) ادامه می یافت . بعد ها هم مسیر تظاهرات از  مسجد جامع شهر  شروع می شد  و از خیابان پهلوی (امام (ره) فعلی ) به سمت خیابان هنر  به راه می افتاد .

*حمله به مجسمه رضا شاه

از جمله رویدادهایی که در بهشهر  اتفاق افتاد روز چهاردهم آبان ماه 57  بود که دانشجویان معترض در قالب تظاهرات به کارخانه چیت سازی که آن زمان بهائیان در آن نفوذ زیادی داشتند   رفته و   به مجسمه  رضا شاه که روی سکویی نصب شده بود حمله کردند .آنان شیشه ها را شکستند و وارد حیاط کارخانه شدند  اما این اعتراض با مداخله  نیروهای نظامی  پایان یافت .

 

*انبار قندو شکر را آتش زدند

 در زمان مبارزات اتفاق های زیادی می افتاد تا در روند مبارزات ضد رژیم خلل وارد  شده  و مردم دلسرد شوند به  همین خاطر  ماموران انبار قند وشکر را که روبروی کارخانه بهپاک بود آتش زده بودند تا در شهر کمبود مواد خوراکی ایجاد کنند و شبانه به مغازه حزب اللهی های شهر دستبرد می زدند .دستبردها به حدی بود که مردم  در خیابان ها  و محله ها نگهبانی می دادند.شرایط سختی بود.

 

*مسجد محل فعالیت حزب اللهی ها

   در آن زمان که ما دانش آموز بودیم اقای بنی کاظمی یکی از مبارزان  بود او  سلمانی داشت و کتابهای انقلابی  را در مغازه اش پخش می کرد  . بنی کاظمی انجمنی در مسجد نصیر خان (امام حسین (ع) فعلی ) تشکیل داده بود که ما در آن حاضر می شدیم.با شکل گرفتن مبارزات به صورت جدی تر نوارها ،اعلامیه ها و رساله امام  را در سطح شهر پخش می کردیم. محل فعالیت ما مساجد بود در بهشهر مساجدی همچون مسجد قنبر (امام رضا (ع) فعلی ) ،مسجد نصیر خان (امام حسین (ع) فعلی ) مسجد مهدیه، مسجد گرجی پایین از جمله مساجدی بودند  که فعالیت هایی بر ضد رژیم در آن انجام می شد .

 

*مخالفت با فسادو فحشا

خاطرات زیادی از آن دوران دارم که به خوبی در خاطرم مانده اند  .قبل از انقلاب  خیابان پهلوی پر بود از ماشین هایی که زنان بدون حجاب در آن بودند و آمریکایی هایی که در مرکز مخابرات و صفی آباد به عنوان مستشار حضور داشتند و بهایی ها که کارخانه چیت سازی بهشهر را در اختیار گرفته بودند .مراکزی که ما با آنان به مخالفت می پرداختیم  و به شیشه هایش سنگ می زدیم ؛ مشروب فروشی های خیابان پهلوی (خیابان امام (ره) فعلی ) بانک ملی  ،کلوب های شبانه ،سینما کاپری (بهمن فعلی ) ،سینما شهناز (هجرت ) و سازمان زنان (ساختمان سپاه پاسداران فعلی ) بودند .ما با فسادو فحشا مخالف بودیم آن زمان نمی شد حرفی زد  و از کسی انتقاد کرد .اگر انتقادی می کردی می گرفتند و دیگر اثری از فرد پیدا نمی شد. رژیم از امنیت بالایی بر خوردار بود  به راحتی  انگ سیاسی می زدند و رژیم دستگیر می کردو پدر آدم را در می آورد.

 

*شهربانی با مردم همراه شد

دی ماه سال 57 بود که دیگر شهر بانی در بهشهر جلوی تظاهرات مردم را نمی گرفت و با آنان همراه شده بود .

 

*ده نفر در زمان مبارزات انقلابی شهید شدند

بهشهر از جمله شهرهایی است که در دوران مبارزاتی شهید تقدیم انقلاب کرده بود و این شهدا در شهرهای مختلف هم به مبارزه علیه رژیم  مشغول بودند و به شهادت رسیدند .

 

*وقتی انقلاب پیروز شد

 

انقلاب که در 22 بهمن 57 پیروز شد فعالیت های  من  تمام نشد  و همواره در راه اعتلای ارزشهای  این انقلاب در تلاش بودم و هرگز از این کار پشیمان نشدم و اگر روزی به دوران جوانی ام برگردم دوباره همان فعالیت ها را انجام خواهم داد.

 

 

* سخن آخر:

 مردم بهشهر همراه با کار انقلابی که انجام می دادند کمک های شایانی در راه پشتیانی از حرکت های انقلابی  در شهرهای دیگر کشور بعمل می آوردند و این خصوصیت بسیار خوب مردم این شهرستان در زمان مبارزات انقلابی بود که همواره همراه با مردم دیگر نقاط کشور و دوشادوش آنان  بودند  تا زمانی که  انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.

 

 پایان سخن باید گفت کتابهای زیادی در  رابطه با  انقلاب اسلامی ایران و حوادث و اتفاقات پیرامونی آن نوشته شده است اما آنچه کتاب سرچشمه انقلاب اسلامی در سال 57  را از آنان متمایز می سازد  روند یادآوری رویدادهایی  است که در منطقه کوچک چغرافیایی  شهرستان بهشهر به وقوع پیوسته و همچون قطره ای به دریای انقلاب اسلامی متصل شده است .

 http://www.vareshdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=679&pageno=4

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد