خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

سنگ قبر جالب دکتر حبیبی (+عکس)

ابطحی می‌نویسد: «مادرها خیلی مظلومند. ما همه گویا فقط فرزندان پدرمان هستیم. آقای دکتر حبیبی سنگ قبرش را خودش آماده کرده بود. خیلی بامعرفت بود که نوشته فرزند باقر و فاطمه. اسم مادر را هم ذکر کرده است. کاش بشه هر جا می‌پرسند فرزند کی، اسم پدر و مادر را بخواهند ...»
سید محمدعلی ابطحی در صفحه فیس‌بوک خود تصویری از سنگ مزار دکتر حسن حبیبی را منتشر کرده و به نکته‌ای جالب درباره آن اشاره کرده است.
 
به گزارش ایسنا ، ابطحی می‌نویسد: «مادرها خیلی مظلومند. ما همه گویا فقط فرزندان پدرمان هستیم. آقای دکتر حبیبی سنگ قبرش را خودش آماده کرده بود. خیلی بامعرفت بود که نوشته فرزند باقر و فاطمه. اسم مادر را هم ذکر کرده است. کاش بشه هر جا می‌پرسند فرزند کی، اسم پدر و مادر را بخواهند ...»
 
 
بر اساس این گزارش، دکتر حبیبی به دلیل نارسایی قلبی و جراحی معده در بخش CCU بیمارستان فرهنگیان تهران بستری بود و در ساعت ۱ بامداد روز پنجشنبه دوازدهم بهمن‌ماه ۱۳۹۱ در پی یک دوره کسالت طولانی، دار فانی را وداع گفت.
 
حبیبی وزیر ارشاد دولت بازرگان، وزیر علوم و آموزش عالی و پس از آن وزیر دادگستری دولت میرحسین موسوی، معاون اول در هر دو دولت اکبر هاشمی رفسنجانی و دولت اول سیدمحمد خاتمی بود. حبیبی دارای مدرک دکترای جامعه‌شناسی و حقوق از دانشگاه سوربون بود.

بازتاب جهانی پدر و مادری که از خون پسرشان گذشتند

رسانه‌های معتبر جهان از جمله روزنامه گاردین، روزنامه دیلی میل، شبکه اسکای ایتالیا، یاهو، روزنامه تایمز و سی‌ان ان، روزنامه آدوارول رومانی و سایر رسانه‌های جهان و خبرگزاری های معتبر در روزهای گذشته، تیتر نخست و اخبار اصلی خودشان را به این ماجرا اختصاص دادند.

ماجرای گذشت پدر و مادر پسر جوانی که در یک درگیری به قتل رسیده بود بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های جهان داشت.

به گزارش ایسنا، ماجرا از این قرار بود که شش سال پیش، "بلال" در یک درگیری خیابانی در شهر "رویان" از توابع نور، مرتکب قتلی می‌شود و به این اتهام به قصاص محکوم می‌شود. او شش سال را در زندان سپری کرد تا این که بامداد سه‌شنبه 26 فروردین ماه 93 برای اجرای حکم، پای چوبه دار می‌رود اما...

پدر و مادر مقتول، در دقیقه 90 از خون پسرشان می‌گذرند و به "بلال" فرصت زندگی دوباره می‌دهند. عبدالغنی حسین‌زاده، پدر مقتول، از مربیان قدیمی فوتبال در مازندران است که 18 سال است در "رویان" به تربیت فوتبالیست‌های نوجوان می‌پردازد.

 "آرش خاموشی"، عکاس ایسنا که برای بخشیده شدن "بلال" تلاش زیادی کرده بود، پس از وقوع این اتفاق خجسته، گزارش تصویری کاملی را از این ماجرا روی خروجی ایسنا قرار داد. همچنین ایسنا در گزارشی و برنامه "90" تلاش زیادی برای تحقق این امر مبارک انجام دادند.

پس از این که این ماجرا شکل گرفت و به نتیجه رسید، بسیاری از رسانه‌های معتبر دنیا به پوشش آن پرداختند و این خبر بازتاب گستره‌ای در میان آنها داشت.

رسانه‌های معتبر جهان از جمله روزنامه گاردین، روزنامه دیلی میل، شبکه اسکای ایتالیا، یاهو، روزنامه تایمز و سی‌ان ان، روزنامه آدوارول رومانی و سایر رسانه‌های جهان و خبرگزاری های معتبر در روزهای گذشته، تیتر نخست و اخبار اصلی خودشان را به این ماجرا و بخشیدن جوانی پای چوبه مادر توسط مادر مقتول اختصاص دادند.

روزنامه گاردین در گزارشی مفصل در خبر اصلی خود صحبت های خانواده مقتول در گفتگو با ایسنا و جزئیات مراسم را به طور کامل پوشش داده است .

همچنین علاوه بر بازتاب گسترده ای که این خبر در رسانه‌های ورزشی جهان داشته است عکس آرش خاموشی عکاس ایسنا نیز در بخش‌های مختلف بازتاب جهانی پیدا کرده است.

در بخش نظرات روزنامه ها و خبرگزاری‌های معتبر جهان خیلی از کاربران از اقدام این خانواده فوتبالی در بخشیدن جوانی و بازگردان او به زندگی تمجید کردند و اقدام آنها را اقدامی شایسته و بزرگ توصیف کردند.

صدور حکم فروش برج 36 طبقه ایرانی در نیویورک به نفع خانواده کشته شدگان آمریکایی

هدف از این مصادره، توزیع پول فروش برج ایرانی در میان شاکیان یعنی خانواده های قربانیان آمریکایی چند انفجار در خاورمیانه است.
دادستانی آمریکا از کسب مجوز اجرای حکم مصادره و فروش برج 36 طبقه ایرانی در نیویورک خبر داد.

به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری فرانسه، هدف از این مصادره، توزیع پول فروش برج ایرانی در میان شاکیان یعنی خانواده های قربانیان آمریکایی چند انفجار در خاورمیانه است.

این خانواده ها شامل بازماندگان نظامیان آمریکایی کشته شده در انفجار مرکز تفنگداران دریایی آمریکا در سال 1983 در بیروت ( با 241 کشته) و انفجار سال 1996 در شهر الخبر عربستان سعودی ( با کشته شدن 19 نظامی آمریکایی) هستند.

شاکیان ایران را به دخالت در این انفجارهای ضدآمریکایی متهم می کنند و خواهان دریافت غرامت از محل فروش این برج هستند.


خبرگزاری فرانسه این اقدام را مهمترین مصادره دارایی ها مرتبط با تروریسم توصیف کرده است.
براساس این خبر، قاضی دادگاه سراسری آمریکا با برنامه های اجرایی شدن حکم مصادره و فروش این برج واقع در خیابان پنجم نیویورک موافقت کرده است.

کاترین فورست قاضی آمریکایی حکم داده است این برج به سود دولت آمریکا مصادره و به فروش برسد.
در این حکم آمده است: مالکان برج قوانین مربوط به تحریم ایران و پولشویی را نقض کرده اند.

برج 36 طبقه ای در خیابان پنجم یعنی و در مرکز نیویورک قرار دارد.


این برج در مالکیت بنیاد خیریه علوی است.  این بنیاد قبل از انقلاب 1357 ایران به نام بنیاد پهلوی فعالیت می کرد اما سپس به بنیاد علوی تغییر نام داد. بنیاد علوی هم اکنون زیر مجموعه بنیاد مستضعفان است. دفتر مرکزی بنیاد علوی در تهران قرار دارد و این مجموعه ، فعالیت های خیریه را در مناطق مختلف ایران انجام می دهد.

قبل از این دادستانی نیویورک اموال و دارایی های بنیاد علوی در آمریکا را شامل برج 36 طبقه در نیویورک، سپرده بانکی به ارزش بیش از نیم میلیارد دلار، چهار مسجد شیعیان در نیویورک، مریلند، کالیفرنیا و هیوستون آمریکا و مراکز اسلامی در مریلند، ویرجینیا، کالیفرنیا و تکزاس اعلام کرده و خواستار مصادره آنها به دلیل نقض تحریم های ایران و پول شویی شده بود.

خداحافظ «گابو»ی دوست داشتنی...

به بهانه درگذشت نویسنده مشهور؛ گابریل گارسیا مارکز
روزنامه نگار واقعیت نویس پا به دنیای خیال گذاشت اما هرگز عرصه واقعیت و سیاست را ترک نکرد و تا آخر عمر درباره سیاست هم نظر می داد و بیش از آن که خود را نویسنده بداند روزنامه نگار معرفی می کرد و هیچ گاه مطابق رسم پاره ای از نویسندگان اظهار نظر سیاسی را سرزنش نکرد.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «گابریل گارسیا مارکز درگذشت». خبر اول دنیا در بامداد جمعه 29 فروردین 1393 خورشیدی نه مرگ یک سیاستمدار که درگذشت یک نویسنده و روزنامه نگار است. آیا جهان در دنیای تازه و با ورود انبوهی از رسانه های مدرن باز هم چهره ای به اعتبار و اقتدار و اشتهار او را خواهد دید یا «گابو» را باید پایان یک دوره تاریخی دانست؟

بی تردید مارکز مشهور ترین نویسنده جهان سوم بود. بزرگ ترین نویسنده آمریکای لاتین  - که به خود لقب « متخصص حافظه» داده بود - در حالی چشم از جهان فرو بست که تقریبا دیگر چیزی به یاد نمی آورد. خبر درگذشت او چند بار پیش از این نیز منتشر و بلافاصله تکذیب شده بود. این بار اما خبر را تارنمای او تایید کرده است: «گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی و خالق رمان صد سال تنهایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1982 در شامگاه 17 آوریل 2014 درگذشت.»

 مارکز آثار متعددی بر جای گذاشت اما در دنیا و ایران بیش از هر اثر دیگر با رمان جاودانه «صد سال تنهایی» شناخته می شد که او را از یک روزنامه نگار که تا پیش از انتشار آن از عهده تامین هزینه اجاره خانه و ارسال دست نوشته خود برای ناشری در آمریکا نیز برنمی آمد به نویسنده ای بسیار مشهور و البته ثروتمند تبدیل کرد.

با این همه شغل روزنامه نگاری را واننهاد و تاپایان عمر خود را یک روزنامه نگار معرفی می کرد. چندان که کتاب «یادداشت های 5 ساله» او که در ایران هم با ترجمه بهمن فرزانه منتشر شده اوج اطلاعات و قدرت قلم و نگاه سیاسی او را در عرصه روزنامه نگاری باز می تاباند.

او در دنیای سیاست به دوستی با فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا شهرت داشت. اما کمونیست نبود و در دنیای غرب نیز با سیاستمداران و رهبرانی چون بیل کلینتون و فرانسوا میتران رییسان جمهور پیشین امریکا و فرانسه دوستی نزدیک داشت. 

بسیاری از گفتارها و رفتارهای او در خاطره ها مانده از جمله این که با روی کار آمدن پینوشه در شیلی قلم بر زمین گذاشت و نوشت: «تا این مرد بر سر کار است دیگر  نمی نویسم» اما حکومت دیکتاتور ادامه یافت و این بار گابریل اعلام کرد: «قلم را دوباره در دست می گیرد تا سرنگونی او را روایت کند» و زنده ماند و دید که پینوشه هم به زیر کشیده شد.

 محبوبیت مارکز در روزگار ما را همپایه چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و ارنست همینگوی در نسل های پیش می دانند. احساس صمیمیت مردمان مختلف با او چنان بود که در جاهای متفاوت دنیا مانند روزگار قبل از شهرت، «گابو» خطاب می شد.

مارکز در ایران نیز بسیار شناخته شده و محبوب بود. هر چند مترجمان مختلفی آثار او را برگرداندند اما بیشترین سهم و نقش را در این میان، بهمن فرزانه داشت که خود سال پیش در تهران درگذشت. فرزانه ده ها سال در ایتالیا زندگی کرد اما دل مشغولی او ترجمه آثار گابریل گارسیا مارکز به زبان فارسی بود.

انتشارات ققنوس زندگی نامه گابریل گارسیا مارکز را به قلم «جرالد مارتین» و با ترجمه بهمن فرزانه به زبان فارسی منتشر کرده است. نویسنده زندگی نامه در پایان مقدمه خود می نویسد: «اگر شخصیتی وجود داشته باشد که بتوانم یک چهارم عمرم را برای آثار و زندگی او فدا کنم بدون تردید همین گابریل گارسیا مارکز بوده است.»

در اهمیت و شهرت و اعتبار مارکز همین بس که که پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال 1982 بیش از آن که خودش معتبر شوداحساس می شد جایزه نوبل اعتبار خود را بازیافته است و انتقادات فراوان که چرا نویسندگان شاخص را در نظر نیاورده به یک باره فرونشست و همه بر این انتخاب مهر تایید زدند.

جالب تر این که 4 سال قبل از آن  خود مارکز علیه اعطای نوبل صلح به مناخیم بگین نخست وزیر اسراییل موضع گرفته و گفته بود او شایسته نوبل مرگ است.
 
پابلو نرودا نویسنده و شاعر مشهور پس از خواندن «صد سال تنهایی» به مارکز لقب «سروانتس جدید» داد. زبان اسپانیولی پس از سروانتس یک نویسنده افسانه ای دیگر به خود دیده بود.

مارکز با «رئالیسم جادویی» شناخته می شد؛ تلفیقی از واقعیت و رویا و همین خصیصه خوانندگان آثار او را شیفته کرده بود.

روزنامه نگار واقعیت نویس پا به دنیای خیال گذاشت اما هرگز عرصه واقعیت و سیاست را ترک نکرد و تا آخر عمر درباره سیاست هم نظر می داد و بیش از آن که خود را نویسنده بداند روزنامه نگار معرفی می کرد و هیچ گاه مطابق رسم پاره ای از نویسندگان اظهار نظر سیاسی را سرزنش نکرد و دون شان نویسنده و ادبیات ندانست.

مارکز با «کلمه» به ثروت رسید چندان که در دو دهه آخر و قبل از بیماری سال های پایانی قیمت مصاحبه های او سربه 50 هزار دلار می زد اما این ثروت هم او را با دنیای سرمایه داری آشتی نداد و منتقد این ساختار باقی ماند.

 با این همه بیش از هر موضوع دیگر در این دنیا به عشق می اندیشید.

این جمله از اوست: «پیرها مرگ در پیش دارند و جوانان، عشق. مرگ، فقط یک بار پیش می آید ولی عشق، چند مرتبه سر می رسد.»