سکینه نوری تیرتاشی
پاییز هزار رنگ هم فرا رسید و برگهای درختان اگر چه به کندی اما ناامیدانه پاییزشان را فریاد می کنند و هوای خوب و فضای فرح بخش مازندران همیشه میزبان مهمانانی از جای جای میهن عزیزمان است.
گردشگری پاییزی هم زنگ آغاز خود را با روزهای تعطیل شش ماه آخر سال می نوازد و مهمانان مازندرانیها حتی برای مدت کوتاهی هم شده هوای پاییزی و آسمان آبی اینجا را از دست نمی دهند اما بهره مازندرانیها از این مهمانان چیست؟
مدت هاست ما مازندرانیها بومیانی نا خشنود شده ایم و از ترافیک راهها، و مستهلک شدن جاده های استانمان وویلاهای رشد یافته در شالیزارها و زباله های برجای مانده گله مندیم این اتفاق زمانی افتاد که نتوانستیم از این همه امکانات خدادادی که برای ایجاد آن زحمتی نکشیده ایم برای بالابردن سطح رفاه اجتماعی استان و کاهش معضلات آن سودی ببریم و آنقدر خود را مشغول کشمکش های سیاسی و مدیریتی داخل استان نشان دادیم که از اصل موضوع جا مانده ایم.
وجود این همه امکانات خدادادی همچون دریا ، جنگل و هوای پاک برایمان عادت شده و حتی نتوانستیم به خوبی آن را مدیریت و از آن کسب در آمد کنیم و پس از آن دچار نوعی سرخوردگی و نا امیدی از این اتفاق گشته ایم و آن را تهدیدی برای زندگی هایمان می دانیم به طوری که آمار غریق هایمان را می شماریم و سالگرد سیل هایمان را همواره یاد آوری می کنیم.
اگر چه با وجود نمونه های مشابه زیاد در جوامع پیشرفته برای استفاده و بهره مندی از این امکانات الگوهای فراونی وجود دارد که می توانیم آن را با فرهنگمان تعدیل کرده و از آن بهره ببریم اما همواره در جهت تضعیف داشته هایمان بر آمدیم و در این زمینه به اجماع مناسبی نرسیده ایم.
حتی گردشگری را نیز در تابستان خلاصه کرده ایم فارغ از اینکه مناظر بکر مازندران در پاییز ، کوهها و تپه های برفی زمستانی آن می تواند جای مناسبی برای فضای گردشگری پاییزی و زمستانی باشد.
کمتر کسی را می توانید پیدا کنید که خاطره ای از دریا کنار و جنگلهای شمال نداشته باشد اما ما مازندرانیها هنوز با حافظه خودمان در این زمینه کنار نیامده ایم که فرهنگ مراقبت از این امکانات خدادادی مان را بالا ببریم و بتوانیم با استفاده از روشهای نوین گردشگری وسرمایه گذاری و بهره وری مناسب در این بخش آن را به عنوان صنعت در این استان استفاده کنیم صنعتی که مواد اولیه آن مهیاست و آماده بهره برداری و سود دهی و تبدیل آن به منبع در آمدی استان است به گونه ای که از این فضای خدمات دهی صرف خارج شده و به سوددهی برسد و این استان را از این جزام بیکاری نجات دهد تا فرهنگ و گفتارهای ما سوژه سناریو نویسی نگردد.
ما دچار غرب زدگی و یا شرق زدگی نشده ایم اگر چه می توانستیم از نظم و وجدان کاری بالای آنان درسهای زیادی بگیریم و از بسیاری از روشهای مطلوب مدیریتی آنان بهره مند شویم اما نتوانستیم و دچار نوعی فرعی زدگی شده ایم .
آنگونه که همیشه تکرار می کنیم اما عمل نمی کنیم همیشه فریاد میزنیم اما نمی شنویم و اگر کسی طرحی و برنامه ای هم ارائه دهد فریاد وا اسفا سر می دهیم که جنگلمان را بردند آب دریایمان را خوردند اما در تفریحات و یا حتی زندگی روزمره خانوادگی خودمان بیشترین آسیب را به آن می زنیم و اینگونه می شود که حتی نتوانسته ایم در طول سالیان متمادی بهره برداری مناسب و اصولی از امکانات خود داشته باشیم و یا نقاط آسیب دیده را ترمیم و بازسازی کنیم و حتی این امکانات خدادادی و بارشهای مطلوب مان را تهدیدی برای زندگی خود می دانیم فارغ از اینکه ما ، محدوده بکر طبیعت را دچار مشکل کرده ایم.
و حالا دنبال راه حلی برای آن می گردیم و مدت هاست از سود داشته هایمان محرومیم.آنچه که جای خالی آن بیش از پیش احساس می شود بالابردن فرهنگ عمومی جامعه برای استفاده از منابع و ظرفیتهای گردشگری و نگهداری از این منابع پر بار محیط زیست و احساس مسئولیت نسبت به داشته هایمان است و ایجاد این فضا که در صورت مراقبت نکردن و بهره وری مناسب از این منابع تکرار نشدنی شاید فاجعه ای در زمانی نه چندان دور در انتظار استان باشد.