خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

شرم آخر



سکینه نوری تیرتاشی


آسمان سربی رنگ و مردی که ته سیگارش را زیر کفشهایش کشته  و پیرزنی که روی صندلی های پارک  شهر نشسته  و چشمهایش را به دختر جوانی خیره کرده است انگار صندلی های پارک ها را برای غبطه خوردن  هم گذاشته اند.چرخش چرخهای ماشین زیر پای راننده اداره ای که دیر به محل کارش رسیده است.

چشم را از خیابان که برگردانی روی ویلچر جای خالی فرنگیس را می بینی که کنار شومینه همیشه گیس هایش را می بافت.همه چیز از آنجا شروع شد که فهمید زمان زیادی برای زند ه ماندن ندارد و زیاد نگذشت که دیگر شانه کردن و بافتن  گیس هایش برای او به آرزو بدل شده بود.

چشم های بی فروغی که دیگر نمی توانستی شعله های آتش را در آن ببینی و گرد سکوت تلخی که خانه را تسخیر کرده بود.

زندگی کردن را از زمانی یاد گرفت که می دانست زمان زیادی برای زنده ماندن ندارد پس کسی را ناراحت نمی کرد و تا جایی که می توانست خود را شاد و سرزنده نشان می داد و هر وقت که می خواست فراموش کند داروهایش به یاد می آوردند  دیگر مثل سابق نیست.

شرمی که در وجودش به خاطر هزینه  گزاف داروهایش روی خانواده که کم است روی فامیل سنگینی می کرد کم کم داشت آبش می کرد.هنوز نمی توانست باور کند  سرطان دارد اما همینکه حالا فهمیده بود  همه چقدر دوستش دارند برایش کافی بود تا  همه سختی های این بیماری را تحمل کند و دم بر نیاورد.

هر روز شانه های پدر خمیده تر  و موهای مادرش سفیدتر می شد و نگاه ترحم انگیز دیگران  او را به یاد شمارش معکوس پایان زندگیش می انداخت.دیگر کسی با او بحث نمی کرد و هر چه که می خواست بدون صحبتی در اختیارش بود اما شاید او آنقدر ها هم به این همه مهربانی عادت نداشت.

موبایلی که خیلی وقت بود جز برای احوالپرسی زنگ نمی خورد .زیاد نگذشت و شمع زندگیش خاموش شد شاید به سختی می توان شرم آخر را در چشمانش به خاطر پشیمانی و شکست در برابر مرگ و سوگ بر جای مانده فراموش کرد.

فرنگیس که مُرد علت مرگ او را هم سرطان نامیدند.

از آن پس بود که شیوه و سبک زندگی خانواده تغییر  کرد و بیشتر به سلامتی و دوست داشتن هایشان احترام می گذاشتند تا روزی نیاید که همه چیز برایشان خیلی سخت و یا خیلی دور باشد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد