خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

سکته مغزی و سطح فرهنگ


بهترین نقطه شروع برای پژوهش
سکته مغزی و سطح فرهنگ
بابک زمانی . متخصص مغز و اعصاب ،مدیرگروه نورولوژی دانشگاه علوم‌پزشکی ایران

بی‌تردید درمان سکته مغزی یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی است که با توجه به آن می‌توان سطح فرهنگ اجتماعی را (به معنای میزان اجتماعی‌شدن و خروج از خرده‌فرهنگ‌های فردی و اجتماعی) دریافت یا می‌توان گفت با آن نسبت مستقیم دارد. به عبارت دیگر، اگر می‌خواهید دریابید که بخش‌های مختلف هر اجتماعی در مسایل بهداشتی، درمانی و احیانا در سایر مسایل تا چه حد با یکدیگر تشریک‌مساعی می‌کنند، به‌جای آنکه دنبال فهرست اعمال جراحی پیچیده یا ابزار و تکنولوژی‌های مدرن در بیماری‌های مختلف باشید، بهتر است ببینید سطح درمان سکته مغزی، به شکل عام آن، در آن جامعه چگونه است. چرا؟ به این دلیل آشکار که درمان جدی سکته مغزی، تنها در همان چندین‌ساعت اول امکانپذیر و فوق‌العاده موثر است. درک و قبول همین نکته که واقعیتی با نتایج نه‌چندان آشکار به‌شمار می‌رود، مستلزم فرهنگ بالاتری است. هرچه زمان و واسطه‌های رسیدن به نتایج کمتر باشند، در فرهنگ‌های بدوی‌تر قابل‌درک‌تر هستند! تشخیص و انتقال و ارایه خدمات درمانی به گروه کثیری از مردم در عرض چندساعت، به‌گونه‌ای که اکثریت آنان به درمان دسترسی داشته باشند و کیفیت این خدمت با یک ابزار تحقیقاتی علمی، قابل‌درک و ارزیابی و اصلاح باشد، یک‌پروژه اجتماعی بزرگ است که به ناوگان عظیم امکانات دولت مدرن با وسیع‌ترین تعاریفش نیاز دارد. جامعه‌ای که به این ادراک برسد که درمان سکته مغزی (که دومین علت ناتوانی بشر به‌شمار می‌رود)، در همان چندساعت اول باعث کاهش قابل‌توجه ناتوانی در اکثریت این بیماران خواهد بود، جامعه‌ای با فرهنگی بالاتر محسوب می‌شود، به‌خصوص که میزان این تاثیر در جامعه‌ای که همچنان ناتوانی‌هایی خواهد داشت، تنها با نگاه علم قابل‌رویت است. پس در آن صورت در آن جامعه، هم اعتماد به دانش پدید آمده و هم توانایی خوانش زبان علم رشد کرده است. همچنین جامعه‌ای که بخش مهمی از امکانات خود را به هماهنگی‌های لازم برای تشخیص و انتقال و درمان این بیماران اختصاص می‌دهد، توانایی‌های عالی مدیریت فعالیت‌های اجتماعی را دارد چراکه باید سیستم‌های انتقال هماهنگ با مراکز درمانی، کار انتقال بیماران را انجام دهند و مراکز درمانی هم با اطلاع از آمار قبلی این بیماران، مراکز خاصی را که بتواند تمام کشور را تحت‌پوشش خود قرار دهد، طراحی کنند به‌علاوه امکانات و پرسنل مناسب برای آن مراکز پرورده شده باشد و همچنین سیستم برون‌ده مناسب برای آن مراکز وجود داشته باشد که اقامت بیماران درمان‌شده‌ای که همچنان نقایص حرکتی قابل‌توجهی دارند، کار بستری بیماران جدید را مختل نکنند. توجه به گسترش و تجهیز مراکز توانبخشی به‌همراه امکان پوشش مراقبت از بیمار در منزل از این زاویه، تمهیدات هوشمندانه‌ای هستند که بخش لاینفک این زنجیره اجتماعی به‌شمار می‌روند. از سوی دیگر باید توجه کرد که با تاسیس یک بیمارستان یا حتی کمتر از آن، با تجهیزات مختصری در یک یا چند بیمارستان، می‌توان پیشرفته‌ترین اعمال جراحی را به انجام رساند که قطعا نمی‌تواند شاخصی برای میزان پیشرفت در فعالیت‌های اجتماعی کشور باشد. حال که تحقیقات، یکی از پایه‌های اساسی کار در دانشکده‌های پزشکی شده و همه باید برای ارتقای «رنک» یا رتبه دانشگاهشان، بی‌وقفه و در هر شرایطی «تحقیق» کنند، امیدوارم حداقل بتوانیم یک تحقیق چندمرکزی ملی در مورد سطح درمان سکته مغزی کشورمان در قیاس با سایر جنبه‌های انفرادی اما پیشرفته طب به عمل آوریم و بتوانیم این فاصله را با فاصله موجود در کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم. چنین تحقیقی بی‌تردید بخش کوچکی از امکانات برشمرده را لازم خواهد داشت و بنابراین بهترین نقطه شروع خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد