خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

مردی که رئیس جمهور نشد

 

گفتگو ی وارش  با علی اصغر خواجوی:

مردی که رئیس جمهور نشد

سکینه نوری تیرتاشی: همزمان با روزهای ثبت نام انتخابات اسفند ماه که در حال انجام  است  خبرنگار وارش به سراغ مردی رفت  که   دلش می خواست رئیس جمهور شود . خبرنگار  این روزنامه  در گلوگاه به سراغ علی اصغر خواجوی یکی از فرهنگیاناین شهرستان  رفت  اما آقای خواجوی  انجام گفتگو را منوط به همراهی 50 خبرنگار داخلی و خارجی دانست  و برای گفتگو با وارش موافقت نکرد.چند روزی گذشت و مجددا  تماسی را با وی برقرار شد بدین مضمون  که هماهنگ کردن مصاحبه با همراهی  50 خبرنگار داخلی و خارجی از توان خبرنگار خارج است و تنها خود او می تواند گفتگویی را  با وی  انجام دهد و اینگونه بود که علی اصغر خواجوی همان مرد55 ساله ای  که رویای رئیس جمهور شدن در سر داشت با انجام گفتگو موافقت کرد.


amirkhanlo-asghar-reesjomhor


بیشتر با شما آشنا شویم

دکتر علی اصغر خواجوی هستم . به عنوان  یک فرهنگی 28  سال است که در آموزش و پرورش گلوگاه مشغول به کارم .

آقای خواجوی شما دکتر هستید؟

فوق دیپلم امور پرورشی هستم و چون جانباز هستم  مدرک معادل میگیرم. از  بنیاد بین المللی ایران شناسی دکترای افتخاری دارم.

شنیدیم شما برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده بودید صحت دارد؟برایمان بیشتر بگویید.

بله صحت دارد در سال 84 همان سالی که بیش از 814نفر برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند من هم ساعت نه و نیم 19اردیبهشت همان سال به  وزارت کشور رفتم و دربین   بیش از صد عکاس،فیلمبردار و گزارشگر خارجی نام نویسی کردم و  بعد از نام نویسی  به  خبرنگاران حاضر گفتم   که می خواهم مصاحبه ای  با آنان داشته باشم.مصاحبه خود را  در همان  جایگاهی که ساعتی قبل رئیس دولت اصلاحات در آن به سخنرانی پرداخته بود انجام دادم  و به سوالات خبرنگاران پاسخ گفتم  و مورد تشویق قرار گرفتم.

نام نویسی کردید آیا  مدارک لازم را به همراه برده بودید؟

بله

چه مدارکی برای ثبت نام ارائه کردید؟

مدارک کامل را دادم

چه مدارکی؟

هر آنچه که برای ثبت نام ریاست جمهوری لازم  بود  و آنها هم از من تشکر کردند.

تایید صلاحیت  نشدید.

 بله.جزو 804 نفری بودم که رد صلاحیت شدند  هیچ اشکالی ندارد آنجا شخصیت های طراز  اول و رجال ثبت نام کردند و شورای نگهبان ده نفر را تایید صلاحیت کرد.

آیا باز هم نام نویسی کردید؟

بله. 15 سال پیش برای انتخابات مجلس به  میدان آمدم.

بیشتر توصیح دهید .

تمام مدارکم را برای ثبت نام تحویل فرمانداری دادم اما با من نامهربانانه برخورد شد و من به نشانه اعتراض یکساعت جلوی ساختمان فرمانداری نشستم .

کارتان نتیجه داد؟از شما ثبت نام کردند؟

نه

شنیدم در گلوگاه به شما می گویند اصغر رئیس جمهور ،نظرتان در این مورد چیست؟

صورتش سرخ شدو لبخندی روی لبانش شکل گرفت  و ادامه داد :نام نویسی من برای انتخابات ریاست جمهوری زبان به زبان چرخید .حالا کل ایران به من می گویند اصغر رئیس جمهور .

 ناراحت نمی شوید؟

نه افتخار می کنم که مردم  مرا  دوست دارند .در تمام نشست ها و ملاقات هایی که بین من و مردم انجام می شود همه می گویند  دکتر این بار هم رای من با شماست .

گفته بودید جانباز هستید ؟چند درصد؟

ولش کن یک درصدی هست آن درصدی را که می بایست بدهند ندادند. اعصاب و روان پی اس سی دی هستم . از ناحیه گوش ها  جانبازهستم .در ضمن شیمیایی هم  هستم .

اگر رای می آوردید و روزی رئیس جمهور می شدید چه برنامه هایی داشتید؟

90 درصد کرسی ها  و مسند امور و مسئولیت ها را به خانم ها می دادم .

در زمینه اشتغال چه برنامه ای داشتید؟

سرزمین من مهد اشتغال است وقتی ما مازندران و گلستان و گیلان را در نظر می گیریم زمینه و پتانسیل های ایجاد اشتغال آنقدر زیاد است که  حتی تهران آن فرصت ها را ندارد.

اما متاسفانه استان ما واستانهای دیگر فقط به  مسیر ترانزیت و تردد توریسم و مسافر  تبدیل شدند اگر ما به  همین نقاط قوت  اهمیت می دادیم  در آمد توریسم از نفت هم بالاتر می رفت.

این برنامه ها مربوط به شمال کشور است برای نقاط دیگر برنامه ای نداشتید؟

یکی از اشکالات ما گماردن  مسئولین غیر استانی و غیربومی در استانهای مختلف است که قومیتهای متفاوتی دارند من از به کار گیری مسئولین غیر بومی و غیر استانی در استانها و شهرستانها شدید ا گله دارم و شاکی هستم . این بزرگترین بی احترامی و بی اعتنایی به مردم یک  استان و شهرستان است که فرماندار و مسئولین شهرش از جای دیگری باشند.

و اما حرف آخر:

برای شما از درگاه الهی آرزوی سلامت و توفیق دارم  وخاطراتی دارم که فقط با خبرنگاران خارجی در میان می گذارم .

پلک زدم و دفترم را بستم .در جهانی زندگی می کنیم  که شاید بتوان امکانات زندگی خوب را از  آدم ها  گرفت اما نمی توان رویاهای کسی را سلاخی کرد  و احساسش را به بند کشید.رویای هر  فردی متعلق به اوست و کسی نمی تواند آن را از خاطره هایش بدزدد. حتی اگر کسی پیدا شود که در رویاهایش می خواهد رئیس جمهور باشد.

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد