خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

گزارش وارش از مرگ تدریجی میانکاله:

گزارش وارش از مرگ تدریجی میانکاله:

زود نجنبیم میانکاله از تشنگی  می میرد


سکینه نوری تیرتاشی


شبه‌جزیره میانکاله  با وسعتی بیش از 68 هزار هکتار  در قسمت جنوب شرقی دریای خزر و در همسایگی خلیج گرگان و آشوراده قرار دارد. این شبه جزیره  که از گونه های گیاهی و حیوانی سرشار برخوردار  است همه ساله میزبان پرندگان مهاجر زیادی است و دارای اکوسیستم منحصر به فردی می باشد. شبه جزیره میانکاله که عرضی بین 5/2 تا 5/6  کیلومتر  دارد  از پناهگاه های مهم  گونه های حیات وحش است .

تالاب بین المللی میانکاله که بخشی از شبه جزیره سحر انگیز میانکاله را شامل می شود  اولین تالاب  بین المللی است که در فهرست تالاب های کنوانسیون  رامسر به  ثبت رسیده است  و دارای بیش از 100 هزار هکتار مساحت  می باشد و گونه های  با ارزش پرندگان ،جانوران  و پوشش گیاهی را در خود دارد.چند وقتی است که با پسروی دریای خزر و کاهش حجم ورودی آب به این دریاچه  تالاب ها و مناطق حفاظت شده در کنار این دریا در معرض خطر خشک شدگی قرار گرفتند .


*در خصوص وضعیت میانکاله هشدار داده بودم

شاعری قائم مقام پیشین سازمان حفاظت محیط زیست کشور و نماینده حال حاضر شرق مازندران در دهمین دوره از مجلس شورای اسلامی  با اعلام خطر خشک شدن تالاب میانکاله گفت: همه هشدارهایی که ده سال پیش داده بودم  در حال اتفاق افتادن است حالا می توانید ببینید که  خلیج گرگان و تالاب میانکاله در حال خشک شدن است و چیزی نمانده که به عاقبت دریاچه ارومیه دچار شود.

وی با بیان اینکه به دلیل حساسیتم نسبت به این موضوع پالایش لحظه ای از وضعیت میانکاله انجام میدهم افزود: تمام پالایش های لحظه ای و نقشه های ماهواره ای را در این خصوص دارم  و حتی در بازدید  وزیر راه  از منطقه این نکته را به عرض ایشان رساندم  .

شاعری لایروبی کانالهای منتهی به میانکاله  و احیای آن  را خواستار شدو تصریح کرد: تغییر اکوسیستم منطقه و خشک شدن تالاب میانکاله و خلیج گرگان زندگی شهروندان بهشهری و گلوگاهی را تحت تاثیر قرار می دهد و نباید نسبت به این مسئله بی تفاوت بود.


* کمیته ملی نجات میانکاله شکل گرفت

رئیس محیط‌زیست بهشهر  گفت: با مطرح کردن بحث خشک شدن تالاب میانکاله این حساسیت را در سطح کشور ایجاد کردیم و در این راستا کمیته  ملی برای نجات و احیای میانکاله و خلیج گرگان شکل گرفته است.

زمان رضا احمدی افزود:این کمیته از شهرستان خواست تا پیشنهادهایی را  برای جلوگیری از روند خشک شدن میانکاله ارائه دهد که  شهرستان سه پیشنهاد را ارائه داده است.

وی یاد آور شد:مدیریت آبهای سطحی و  لایروبی  کانالها و نقب هایی که  به سمت تالاب و خلیج گرگان  هدایت می شوند از جمله کانال خزینی و کانال چپ اوغلی از جمله اقداماتی است که در آینده صورت خواهد گرفت.

احمدی اظهار داشت: 150میلیون تومان اعتبار  برای لایروبی  کانالهای منتهی به میانکاله و خلیج گرگان اختصاص یافته است .

رئیس محیط‌زیست بهشهر  با اشاره به اینکه تالاب میانکاله زیستگاه گونه های مختلف گیاهان و جانوران است خاطر نشان کرد:برای نجات این تالاب بین المللی که با پسروی آب دریای خزر به خطر خشک شدن نزدیک می شود  تلاشهایی را صورت دادیم.

وی یاد آور شد:برای جلوگیری از  تصرف و تجاوزهای غیر قانونی در منطقه پاسگا ه حفاظتی را با تجهیزات در جاده شرقی منتهی به شهرستان احداث کردیم که به زودی به بهره برداری می رسد.


*میانکاله قطعه ای از بهشت است

اسماعیل کهرم بوم شناس و مشاور رئیس  سازمان حفاظت محیط زیست کشور  در اظهار نظری در خصوص میانکاله  اظهار داشت: میانکاله قطعه ای از بهشت است و این مجموعه از گیاهان ، جانوران  و پرندگان بخصوصی برخوردار است و مورد توجه  جهانیان و دوستداران طبیعت در تمام نقاط جهان  می باشد.

وی به وجود252 تالاب در کشور اشاره کردو افزود: در ایران  که کشوری نیمه خشک است و تنها یک سوم باران دنیا را دریافت میکند  انواع  تالاب های شور، لب شور ،شیرین، محصور در خشکی، کنار آب ،دائمی و فصلی وجود دارند که هوا  را تلطیف کرده و سفره های زیر زمینی را پر  می کنند که میانکاله  جزو تالاب های بین المللی در سطح کشور است.


*مازندران استان پرچالش زیست محیطی است

مدیرکل سازمان حفاظت محیط زیست مازندران نیز ،با بیان اینکه مازندران از استانهای پر چالش زیست محیطی کشور است  ابراز داشت: 24 تالاب بین المللی در ایران  عضو کنوانسیون رامسر هستند  که از این تعداد  2 تالاب بین المللی به نامهای تالاب میانکاله و فریدونکنار دراستان به عضویت این کنوانسیون در آمدند.

 مهردادی یاد آور شد:از نه ذخیره گاه ثبت شده  در  کشور  میانکاله  یکی از این  ذخیره گاههای با اهمیت است و  دنیا این تالاب را خوب میشناسد و  ارزش این تالاب را می داند که   باعث افتخار است این تالاب در  استان ما قرار دارد.

وی تصریح کرد:میانکاله دارای 68 هزارو 800  هکتار اراضی است که  به لحاظ مقدار وسعت نزدیک به 8/2 درصد کل مناطق چهارگانه مازندران  را تشکیل می دهد .

 مدیرکل سازمان حفاظت محیط زیست مازندران عنوان کرد: مساحت میانکاله  در خشکی 45 هزار هکتار و در  بخش آبی 23 هزار و 800 هکتار  است به طوری که تنوع زیستی  در آن  از 270 گونه پرنده ،6گونه پستاندار ،14 گونه خزندگان و 179 گونه  گیاهی تشکیل شده است .


*روح میانکاله در کالبد مردم بهشهر جای گرفته است


علیرضا کوچکی رییس کمیسیون گردشگری شورای اسلامی بهشهر  با بیان اینکه بهشهر دارای ظرفیت های خوب گردشگری است اظهار داشت:انتخاب 27 دی ماه برای نامگذاری روز میانکاله به سبب  معرفی هر چه بیشتر این زیست گاه با ارزش به کشور  و اشاعه فرهنگ  زیست محیطی و اکو توریسم  در منطقه و رونق  این صنعت است.

نائب رییس شورای اسلامی بهشهر  نامگذاری روز میانکاله و چاپ تمبری به این نام  را نقطه عطفی برای شناساندن و معرفی این تالاب مهم به کشور دانست و  افزود: مردم بهشهر با اکسیژن میانکاله رشد کردند و روح آن در کالبد مردم این شهر جای گرفته است  .


وسعت  بی انتهای دریای نیلگون خزر  را  سرو صدایی زنده نمی کند مگر صدای فلامینگوهای مهاجر سیبری  که  میهمان  تالاب بین المللی میانکاله  می شوند و نوای این پرنده ها آنقدر زیباست که جای خالی آنها  پر نشدنی نیست باید قبل از آنکه فلامینگو ها در حسرت خاطره ای از میانکاله جان ببازند فکری به حال این تالاب سحر انگیز کرد.

 

سخنی با نمایندگان منتخب مازندران:


آرزوهای خواب رفته مردم را بیدار کنید


سکینه نوری تیرتاشی


چند روزی تا آغاز به کار دور دهم مجلس شورای اسلامی مانده است   همچون همه استانهای کشور نمایندگان  استان مازندران نیز خود را برای  آغاز راه چهارساله نمایندگی مردم مازندران آماده میکنند نمایندگانی که هر چند خطوط و جناح بندی سیاسی آنان به طور واضح مشخص نیست  اما نقاط مشترک آنان وعده هایی است که در دوران رقابت های انتخاباتی به مردم حوزه انتخابیه خود داده اند و آنان را برای حضور در پای صندوق های رای تشویق کرده اند .

استان مازندران علاوه بر توانمندی های زیادی که در خود دارد از چالش های زیادی هم در رنج است برخی از این چالش ها و معضلات همچون بیکاری،نبود نقدینگی،تورم ،آمار بالای طلاق و ... فراگیر و ملی هستند اما  برخی معضلات مازندران  را بیش از دیگر استانها مستاصل کرده است .

از توانمندی های مازندران هر چه بگوییم روایت پر از تکراری است که سودی را عاید این استان نکرده است پس می خواهیم در این مقال از نداشته هایمان بگوییم که شاید تلنگری باشد برای ما تا  برای رسیدن به منزل مقصود بیشتر تلاش کنیم هر چند وظایف نمایندگان انجام   امور اجرایی نیست اما  قانونگذاری و نظارت از جمله وظایفی است که می تواند نقش بسیار مثبتی در روند توسعه استان ایفا کند .

 همه نمایندگان مازندران  چه افرادی که چهارساله دوم نمایندگی شان را طی می کنند و چه افرادی که به تازگی به این کسوت در آمده اند  باید برنامه ای مناسب برای مبارزه با مشکلاتی داشته باشند که همچون هیولایی ترسناک بر سر این استان مظلوم سایه افکنده  و به آرامی روح این استان را  مثل خوره می جود .

از  جمله مشکلاتی که روح این استان را می آزارد برزخی بوجود آمده بین صنعت و کشاورزی است که موجب در جا زدن و واماندن این استان در هر دو زمینه است برزخی که مانع از بوجود آمدن صنایع اشتغالزا و یا کشاورزی مدرن و صنعتی گشته است .

بن مایه همه فعالیت های نمایندگان باید خدمت به مردم و پیشرفت استان باشد نمایندگان استان می توانند با  اولویت قراردادن در خواست ها و نیاز های منطقه از جمله اولویت رسیدگی به وضعیت اقتصادی،کار آفرینی،اشتغالزایی،استقرار صنایع  و برنامه ریزی برای  احیای صنایع بلاتکلیفی همچون نساجی  ،ارتقا کشاورزی و مصرف بهینه آب در این بخش، کمک به توسعه بنادرو جذب سرمایه گذاری در این مناطق ، توسعه شهرک های صنعتی و ایجاد زیر ساخت های لازم در این بخش و توسعه  در بخش های کشاورزی و دامداری  با لحاظ قرار دادن مسائل و مطالبات مردمی همراه بااحترام به دغدغه های اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی منطقه  گام بردارند  و با نظارت دقیق به حسن اجرای امور بر روند توسعه ای این استان تاثیر گذار باشند .

 حال نگاهی به حوزه گردشگری بیاندازیم از معضلات و  عقب ماندگی در حوزه گردشگری که سخن ها بسیار است و عواید این استان از ورود گردشگر جز  انباشت زباله و تخریب محیط زیست  آن  عایدی دیگری  نبوده است.آنچه که همچون تار عنکبوتی استان را در بر گرفته معطل ماندن خواست های این استان در زمینه اشتغالزایی و پیشرفت در صنعت گردشگری و کشاورزی صنعتی است .استانی که در کنار دریا قرار دارد اما همواره  تشنه از سود حاصل از این همجواری مانده است .استانی که می تواند یکی از صادر کنندگان عمده محصولات کشاورزی در کشور باشد در کم توجهی به این بخش فرسود شده است.مازندرانی که  دور سفره ای از نعمات فراوان مانده است اما هر وقت صحبت از عواید حاصل از آن شده سودی  از آن حاصل نگشته است.

از جمله وظایفی که علاوه بر وظایف ذاتی نمایندگان مردم بر عهده  آنهاست  قدرت چانه زنی بر سر منافع استانی است اگر همه نمایندگان مازندران فارغ از هر نوع جناح و خط سیاسی که متعلق به آن هستند بر سر منافع مشترک استان دست همدیگر را بگیرند و پا گیری نکنند و بتوانند فریاد این استان غرق در سادگی اش را به گوش مسئولان در سطح کلان برسانند و حق آنان را در حوزه های مختلف بستانند می توان به آینده این استان چشم امید داشت اما اگر نمایندگان منتخب چشم به فامیل بازی ها ، فساد و شفاف نبودن در سیستم اداری  و مالی ،تعلل در رسیدگی به امور مردم،توزیع ناعادلانه اعتبارات ،تضعیف فرهنگ والای مازندرانی ها  سکوت کرده و چشم بربندند مطمئنا  قصور آنان از چشم رای دهندگان و مردم حوزهای  انتخابیه دور نخواهد ماند .

و سخن پایانی اینکه مردم دل ساده این استان انتظار عجیب و غریبی از نمایندگان منتخب خود ندارند آنچه این مردم می خواهند رهایی از وضعیت کنونی و قدم بر داشتن در راه آینده ای بهتر برای این استان است مازندرانی که مردم شریف و ولایتمدار آن همواره حضور پر شور خود را در دفاع از کیان این مملکت نشان داده اند نمایندگان استان  از یاد نبرند که برای خدمتگزاری به مردم انتخاب شده اند و بار امانت سنگینی را بر دوش می کشند و باید پاسدار این امانت باشند .

ثلث آخر


سکینه نوری تیرتاشی

شلوار لی ممنوع  ، چادر اجباری   ، سر کردن مقنعه چانه دار  و دیکته توی کلاس خوب  به ما آموخت که باید قانون را رعایت کنیم و همیشه از سر خط و از سمت راست بنویسیم . خوب ها و بدها با یک خط روی تخته و  قبل از ورود معلم مشخص می شدند  و معلم با مانتوی بلند و مقنعه ای چانه دار  روبروی ما می ایستاد و  به ما از باید ها و نباید ها می گفت. تماشای  رقص گرده های ریز گچ توی کلاس ،مهر های صد آفرین و روزنامه دیواری  روی دیوار مدرسه بخشی از دلخوشی های یک دانش آموز بود . آن وقت ها هر  دانش آموزی که معدلش بیشتر بود  احترام بیشتری  در کلاس داشت .مثل حالا نیست که شغل پدر و مادر  در نحوه رفتار معلم با دانش آموز تاثیر داشته باشد .

 همه چیز  از خط بین خوبها و بدها شروع شد آن زمانها نمی شد به راحتی با دوستی با مبصر کلاس در رده خوبها در آمد و پارتی بازی و تقلب آنقدر هم مد نبود  و حتی بیست و پنج صدم هم باعث دعوا و دلخوری می شد.

یاد معلم  جغرافیا بخیر که مکان قرار گیری کشورهای جهان را به ما یاد داد و آنجا بود که فهمیدیم در کجای این کره خاکی قرار داریم و در آینده  چه راه طولانی را برای آبادانی و زندگی بهتر در این سرزمین پیش رو خواهیم داشت .

ثلث  اول

معصومه هر روز بدون صبحانه به مدرسه می آمد چند بار برایش صبحانه خریدیم تا اینکه معلم از ماجرا پی بردو مشخص شد که پدرش شهید شده است و او روزهاست که لب به غذا نمی زند  با بچه های کلاس به خانه آنها رفتیم و جای خالی پدرش را با چشمان خودمان دیدیم  .درست آن وقت ها بود که بیشتر قدر پدر را دانستم.

ثلث دوم

آتنا توی کلاس روی نیمکت و کنار مبصر  نشسته بود از قضا دوستان  صمیمی بودند  یک روز که به مدرسه آمد روی  صورت و دستش جوش های آبدار زده بود معلم متوجه موضوع شد و به او گفت که آبله گرفته است و از فردا به مدرسه نیاید و در خانه استراحت کند  دو روز نگذشت که مبصر کلاس  هم مبتلا شد  و نیمکت ردیف  سوم کلاس خالی ماند  آن وقت ها بود که یاد گرفتم همنشینی و دوستی می تواند چه تاثیری  روی آدم ها داشته باشد .

ثلث سوم

ثلث سوم اما خیلی فرق داشت دیگر تابستان نزدیک  می شد و کل درس را امتحان می گرفتند آن موقع بود که همه سعی می کردند در کلاس بهترین باشند تا  تجدید نشوند و تابستان توی کلاس های مرداد و شهریور به مدرسه نیایند  اما حالا این ها دیگر اهمیتی برای ارزشیابی محسوب نمی شود  آنقدر ارزش ها در چند سال اخیر تغییر کرده که دیگر نمی توان نمرات و کارنامه های دوران تحصیل را  برای نشان دادن کیفیت دروس به رخ کسی کشید درست مثل حالا اگرکارنامه کارها و عملکرد خود را  با آمار  و عدد  توی تمام شهر  هم جار بزنی کسی شنوای حرفهای تو نیست و نمی توان  از گذشته ها حرف زد گویا گذشته دیگر گذشته است .

دورانی که دانش آموزان در روند آرام آموزش در  مدارس تربیت می شدند و درس زندگی می گرفتند تغییر محسوسی داشته است  و حالا مدت هاست سیستم آموزشی تغییر کرده و دانش آموزان و معلمان آنقدر ها هم مثل گذشته  نیستند  آنقدر معیشت و اقتصاد روی رفتار آدم ها تاثیر گذاشته که به جای  خوب درس خواندن  باید تعداد کلاس های فوق برنامه و امکانات زندگی و تعداد مسافرت ها را برای یکدیگر شمارش کرد و از فک و فامیل کله گنده حرف زد و تبلت و گوشی آخرین مدل بازار را به رخ همکلاسی کشاند.

معلم هم آنقدر درگیر قسط های خانه تازه ساخته اش است که برایش مهم نیست اگر توی خیابان او را ببینیم و سلامی نکنیم حتی برایش اهمیتی ندارد اگر به صورت اتفاقی توی یکی از پاساژهای شهر  دانش آموزش را در حال سیگار کشیدن ببیند او  این روزها یاد گرفته است که به کار کسی کار نداشته باشد  و دنبال زندگی خودش باشد.

 در وضعیت کنونی سیستم های آموزشی  مدارس نوسازی و تجهیز شدند و از امکانات کلاس های هوشمند برخوردارند و حیاط های بزرگ و زمین چمن دارند و کلاس هایشان هم  بخار ی و سیستم گرمایشی و سرمایشی خوب دارد همه آنچه را که در گذشته نبود حالا فراهم است اما آیا ارزش های کیفی تعلیم و تربیت  هم همچون گذشته است؟ از آنجاییکه مدارس بیشترین ارتباط را با نسلهای آینده یک کشور خواهند داشت تاثیر زیاد  این سیستم  بر تربیت نسل جوان  کشور غیر قابل  انکار خواهد بود و اینجاست که اهمیت  بالای این امر به وضوح به چشم می آید .حالا که تمام ثلث ها گذشته است باید دید که آموزش و پرورش آیا در ثلث آخر نمره قبولی را کسب  خواهد کرد؟

 

عقیل قلندری دیگر یک کارگر ساده نیست


گفتگوی سریالی وارش از مردمان ساده  دیار سبز رنگ شمالی :

عقیل قلندری دیگر یک کارگر ساده نیست


سکینه نوری تیرتاشی

غروب یکی از روزهای سرد پاییز بود  مسیر انتهایی خیابان امام بهشهر را با عجله طی می کردم  که نور زردی از دور توی  چشم خورد. سرم را برگرداندم  و به سمت نور خیره شدم درختان سرو بلندی را دیدم که  با زیبایی خیره کننده شان ،ایستاده هوای  سرد پاییزی را  نفس می کشیدند . بالای سر در ورودی  پارک بنری زرد رنگ توجهم را  جلب کرد که روی آن نوشته شده بود :  «جناب آقای عقیل قلندری از همکاری صمیمانه شما به عنوان نگهبان پارک بوستان کمال تشکر و قدردانی را می نماییم ،از طرف ورزشکاران پارک بوستان»

عقیل قلندری  را شاید خیلی ها  تا آن لحظه نمی شناختند  و حتی او را ندیده بودند اما  ورزشکاران و مراجعان پارک بوستان سرو بهشهر او را از تمام  کارگران پارکهای سطح  شهر  متمایز کرده اند و در خاطره کاری او برگ زرینی را  نقش زده اند. که به پاس گفتگوی سریالی روزنامه وارش از مردمان ساده  دیار سبز رنگ شمالی  او دیگر یک کارگر ساده نخواهد بود  بلکه  کارگر خوب و وظیفه شناسی است که   نام او در صفحات خاطره انگیز زمان نقش می بندد .

به سمت در ورودی پارک حرکت کردم و با نگاه به دنبال مردی که  از او تشکر شده بود می گشتم باجه نگهبانی بسته بود و جمعیت زیادی توی پارک مشغول ورزش و گفتگو بودند  در میان آن همه شلوغی مردی را با لباس سبز رنگ در قسمت انتهایی پارک دیدم که مشغول بیل زدن بود جلو رفتم و صدایش زدم   برگشت و با دست عرق روی  پیشانی اش  را پاک کرد و این نقطه آغاز آشنایی  ما  با این مرد وظیفه شناس بود.



ghalandariii

از خودتان برا یمان بگویید :

عقیل قلندری  ام 45 سال دارم و  متاهلم  صاحب دو تا بچه بیست و هجده ساله هستم  دخترم   در حال خواندن رشته تجربی است و پسرم  در  رشته نقشه برداری دانشگاه امام محمد باقر ساری پذیرفته شد و بهمن ماه به دانشگاه می رود .اصالتا بهشهری هستم و در این شهر زندگی می کنم.

عنوان کامل شغل خود را بگویید و اینکه چند سال سابقه کار دارید؟

 هفت سال است  که نگهبانی ، نظافت و باغبانی پارک بوستان  سرو بهشهر بر عهده من است اما 25 سال سابقه کار دارم .

مرد سبز پوش بیل به دست که برای  انجام گفتگو بیل  خود را در کنار یکی از درختان سرو تکیه داده بود در پاسخ به سوالم گفت: من کارگر شرکتی شهرداری بهشهر هستم.ساعت  کاری ام از هفت صبح تا ساعت دو بعد ازظهر است وبعد از آن هم هرچه بمانیم اضافه کاری محسوب می شود.

تحصیلاتتان چقدر است و آیا از شغل خود راضی هستید؟

برای شغلم باید دیپلم داشته باشم برای همین در حال گرفتن دیپلم هستم و تا یکسال آینده مدرکم را هم می گیرم و خیالم راحت می شود .از شغلم راضی ام از اینکه صبح ها سر کار می روم و حقوقی دارم و از همه مهمتر  بیمه هستم و عیدی هم می گیرم خیلی راضی ام.  یک کارگر سر چهار راه می آید  اما  هوا بارانی است و کاری پیدا نمی کند و حقوقی ندارد اما من حقوق سر ماه دارم و شکر خدا راضی ام .

از محل کارتان برای ما بگویید.

محل کارم همینطور که می بینید پارک بوستان سرو است که هر صبح یکی از شلوغترین پارکهای بهشهر است به طوری که نزدیک به صد نفر در صبح از ساعت شش و نیم تا نه و نیم صبح برای ورزش صبحگاهی به این پارک مراجعه می کنند و در طول روز و شب هم مراجعان زیادی دارد .در این پارک از همه قشر می آیند از دکتر و مهندس گرفته تا خانم هایی که به تعداد زیاد برای ورزش به این پارک مراجعه می کنند.

از ماجرای بنر تشکری که بنام شما در ورودی پارک نصب شده برایمان بگویید.

بله یک روز صبح که مثل همیشه  سر کار   آمدم آن  بنر تشکر را دیدم خیلی خوشحال شدم .آن را ورزشکاران پارک شب نصب کرده بودند تا من صبح  وقتی به محل کارم می آیم  ببینم. بعد از آن حضوری پیشم آمدند و از من تشکر و قدر دانی کردند که پارک همیشه تمیز و مرتب است و از کارم راضی  هستند . همراه با بنر  نامه ای هم نوشتند و برای تشکر از من به شهرداری بهشهر دادند که این کارشان  هم خیلی خوشحالم کرد.

آیا نصب این بنر و تشکر از شما تاثیری روی کارتان گذاشته است؟

بعد از نصب بنر رییسم آمد و آن رادید و بسیار خوشحال شد از اینکه نیرویی دارد که ورزشکاران و مردم از او راضی هستند من هم خوشحال شدم . با این کار حس کردم که  مرا قبول دارند گاهی می شود که یک نگهبان یک روز در یک پارک کار می کند و از او راضی نیستند اما من الان هفت سال است که در این بوستان مشغول به کار هستم و خدا را شکر  ورزشکاران و رییسم از من راضی اند و این برای من خیلی مهم است.

آیا خانواده تان برای دیدن بنر آمدند؟

نه خانواده ام  هنوز بنر تبریکی که برایم زده اند را ندیده اند اما از قول من شنیده اند که ورزشکاران این پارک از من تقدیر کردند و آنها هم  از اینکه  ورزشکاران  و مراجعان این پارک و رئیسم و شهرداری  از من راضی هستند  خوشحالند.

آرزوی شما در زندگی چه بود؟و وضعیت زندگیتان چطور است؟

آروزیم این بود که یک کار درستی داشته باشم که سر ماه حقوقی بگیرم که خدا رو شکر آن را دارم . ماشین ندارم خانه پدری ام را که کلنگی است  تازه گرفتم و همینکه یک لقمه حلال  به خانه می برم از همانش راضی هستم.

بهترین خاطره کاریتان را برایمان تعریف کنید.

بهترین خاطره من این است که تمام ورزشکارانی که به پارک می آیند به من احترام می گذارند  و برایم شخصیت قائل می شوند  و بدترین خاطره ام هم این است که اگر دعوا شود باید مراقب باشم که  از دعوا توی پارک جلوگیری کنم.

آخرین حرفی که دوست دارید در روزنامه به نامتان چاپ شود؟

تنها صحبتی که در آخر می خواهم بگویم که در روزنامه تان چاپ شود این است که  همه انسانها در زندگی شان موفق باشند یکی شان خانواده  خودم هیچ مریضی و مشکلی نداشته باشند.

پس از پرسیدن آخرین سوال از او خدا حافظی کردم و  سروهای بلند و  ایستاده را همانجا که  برگهایشان را در آغوش گرفته بودند و منتظر زمستان بودند  تنها گذاشتم.

رفیقم به خاطر 25 گرم مواد بچه اش را به یک افغانی فروخت

 

گفتگوی اختصاصی وارش با معتاد بهبود یافته:


سکینه نوری تیرتاشی


نیم روز پاییزی بود و آفتاب نیمه جان پاییز  از پنجره های  کوچک کمپ ترک اعتیاد  به درون سالن های طویل می تابید.

سالنی بزرگ  با پنجرها یی کوچک  و تخت های کنار هم و محوطه بزرگ سنگ  ریز شده  ای که دیوارهایی  بلند همراه با دری بزرگ  دور آن را حصار کرده بود  مجموعه بهبودی و اقامتی میان مدت جامعه سالم گلوگاه را تشکیل می داد. وقتی برای بازدید ازکمپ وارد شدیم زمان  حیاط گردی بیماران بود آنهایی که برای رهایی از بلایی خانمان سوز به این  مکان پناه آورده بودند .

در میان آنها می توانستی  ظاهرهای مختلفی  را ببینی که با نگاه متفاوتی به زندگی   چشم دوخته بودند آنهایی که گذشته  ویران شده خود را با آجرهای  بهبودی دوباره می ساختند. در میان این جمع رو به بهبود  که ایام محرم را با صدای عزاداری تلویزیون داخل سالن سر میکردند  مردی قوی هیکل با بازوهای برجسته و  چهره ای آفتاب سوخته  که تیشرت مشکی ای را به مناسبت  ایام عزاداری محرم به تن کرده بود به سمت ما آمد و از ما خواست  به حرفهایش گوش دهیم  و اینگونه بود که ما باب گفتگویی را با  عادل  امیر خانلو یکی از بهبود یافتگان  گشودیم تا  نوری باشد در میان راه تاریک و پر هراسی که  برای رهایی از آن عزمی قوی  و همتی بلند لازم است. 

از خودت بگو؟

عادل امیر خانلو ام الان 38 سالمه  از 21 سالگی شروع  به مصرف مواد کردم و 15  سال توی این کار بودم 2 ساله که ترک کردم. من یک آدمی بودم خوب  .توی شهر  همه مرا می شناختند اما  آدمی شدم  که مواد مخدر بالا و پایین می کردم و میفروختم هر کاری بگی من کردم کمترین کاری که کردم معامله مواد مخدر بود

چی شد به سمت مواد کشیده شدی؟

 ورزشکار بودم کشتی می گرفتم  برای انتخابی تیم ملی کشتی آزاد  دعوت شدم  ولی هیچ حمایتی نشدم  برای  مسابقات انتخابی  تیم ملی  کشتی ازاد مرحله اول می رفتیم اما  پول نداشتیم تا جایی که  شهردار  وقت  گلوگاه  دقیقه نود و  در آخرین لحظه  آمد لب جاده به ما پول داد. اون زمان فقط  19 سالم بود.

تنها شدم کسی به حرفهای من گوش نمی داد ما معتادها تنهاییم  به خودمان اعتماد نداریم ما باید به یک بنده ای اعتماد کنیم تا بتونیم به  خداوند وصل بشیم راهش اینه که من  درون خودم را پیدا کنم  به یک نفری اعتماد کنم بعد بیام به خدای خودم اعتماد کنم .

از خانواده از بچگیت بگو؟

توی خانواده معمولی بزرگ شدم 5 تا داداش بودیم و دو تا خواهر که یکی از داداشام  به خاطر مصرف مواد مخدر دیگه بین ما نیست من بچه سوم خانواده ام . تو سن  21 سالگی ازدواج کردم 2 تا بچه دارم  با خانمم دارم زندگی می کنم  و اون زمان که ازدواج کردم اعتیاد نداشتم  . 

چطور  آلوده شدی؟

بیماری اعتیاد رو از بچگی داشتم پدرم مصرف تفننی داشت  و  دروغ هایی که به خانواده  و به مادر و به فلان می گفت توی ذهنم مونده از همونجا به من انتقال داده شد یواش یواش در من رشد کرد .

چه موادی مصرف می کردی؟

 مصرفم از  الکل شروع شد  و بعد  یواش یواش به مواد سبز، سیاه و محرک  رسید و طولانی شد.

بیشتر توضیح بده.

دورو ور 15 سال آلوده بودم دست به سرقت نمی زدم اما از سرقت از منزل شروع کردم  و این  کمتر کاری بود که می کردم  اگر مواد مخدر می خواستم  و به من نمی رسید احتمال داشت به کسی صدمه بزنم و حتی جانش را بگیرم چون مواد مخدر داشت واسه من تصمیم می گرفت .

 چطور شد که خواستی پاک باشی و ترک  کنی؟

 به آخر خط رسیدم بیشتر از دو  سال پیش بود که تصمیم گرفتم پاک باشم  .توی این دو سال  لطف خداوند بود که تونستم  ترک کنم .

زمان آلوده بودنت به مواد در آمدت از کجا بود؟

 به هر کاری دست می زدم  روزهای سختی رو گذروندم سختی زیاد کشیدم مواد مخدر می فروختم و در آمدم به روزی 500 هزار تومن هم رسیده بود.

در آمد خوبی بود چی شد ولش کردی؟ با این در آمد سختی می کشیدی!

 اره  در آمدم خوب بود   ولی به کجا داشتم می رفتم  پول داشته باشم  می تونم برم ساعت طلا بخرم ولی زمان را نمی تونم بخرم می تونم یه رختخواب راحت بخرم ولی نمی تونم خواب راحت داشته باشم می تونم پول داشته باشم ولی سلامتی رو نمی تونم برم دارو خونه  و بگم که  به من سلامتی بده. به خاطر اعتیادم از زندگی  لذت نمی بردم.

در حال حاضر  چی کا رمی کنی؟

همین جا شاغل هستم  و سعی می کنم گذشته ام را پذیرا باشم و این را قبول کنم که مواد مخدر باعث این رفتارم  بود.

بعد از ترک مواد  شده به کشتی   برگردی؟

خیلی دوست دارم ولی  شرایطش رو ندارم دوست دارم برای سلامتیم ادامه بدم .

 حالا که تو ترکی خانواده  از شما راضی هستن؟

این رو باید از همسرم  بپرسین  که ازهمین جا ازش  تشکر می کنم  من  خودم بگم به درد نمی خوره.

 شما  چی از خودت راضی هستی؟

آره  راضی ام  از جامعه هم  راضی ام. امروز دارم  قدم می زنم و احترامی که باید ردو بدل بشه ، می شه.

اعتیاد رو چقدر در جامعه بزرگ می بینی؟

 من زیاد دیدم کسایی که معتاد بودند و هستند و به این درد دچارن  . خدا رو شکر می کنم این درک رو به من داده  که ترک کنم و راه جدیدی رو  پیش بگیرم. خیلی از رفیق هام   به خاطر مصرف مواد الان زیر خاک خوابیدن .من  رفیق دارم که  به خاطر 25 گرم  مواد بچه اش  رو  به یه  افغانی فروخت . امروز خدا رو شکر می کنم این  درک رو دارم  که  اون مسیر رو نرفتم  .

 

نگاه جامعه و مسئولان بهت چطوره؟

 نگاه مردم  خوبه .ولی مسئولین نه .تنها جایی که به من لطف کردند اینجا بود.آقای عموزاد مدیر این مکان  به من لطف کرد  اونم چون هم درد من بود  منو درک کرد لطفی از مسئولین  ندیدم البته نباید  با این صراحت صحبت کنم اما صدای من تنها جواب نمی ده.

 

چه خواسته ای از جامعه  داری؟

 هر کسی سهم خودش را در مملکت انجام بده نمی خوام مثل دوران مصرفم مثل زالو آویزان کسی باشم مواد مخدر  می تونه هر چیزی رو به من بچسبونه.

توصیه ات به مسئولین چیه ؟

این مسیر  ترک و راحت شدن از اعتیاد رو در اختیارشون بذارن . حمایت رو دولت از آنها داشته باشه سهم خودشان را انجام بدهند دم در این موسسه نوشته بعد از جنگ بزرگترین مسئله اعتیاد است اگه واقعا می خواهند  به این مسئله عمل کنند همت کنند. اشتغالزایی کنن بشینن و دو تا گوش شنوا بذارن برای معتادا دردهایشان و صحبتهایشان را گوش  کنند .دوستان زیادی دارم که ترک کردند  و باورم شدند همونهای  که روزی به دستشون تزریق می کردند.

تو هم تزریق می کردی؟

 شکر خدا فقط تزریق نکردم

حرف آخر ت  به  کسانی که هنوز معتادن و برای ترک اقدام نکردند چیه؟

فقط می خوام بگم مواد  مخدر زورش خیلی زیاده ولی باید حرف گوش کنیم و با کله خودمون  راه نریم  من با کله خودم راه  رفتم و به جایی رسیدم  که همه چیز رو داشتم از دست می دادم فقط می خوام بیان تو چنین مکانهایی برای ترک بشینن و صحبت کنن و حرف گوش کنن و این مسیر و دنبال کنن . به   اون کسایی هم  که بیرون دارند مصرف می کنند   و دارن اون مسیر رو می رن  بهشون می گم ته این  مسیر یا زندانه یا تیمارستان و یا  مرگ.