خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

خبرنگارزن مستقل

این سایت به آزادی بیان احترام میگذارد و در چارچوب قانون ،اخلاق و نظام اسلامی گام برمیدارد.

سادگی جذاب شهر کوچک من



سکینه نوری تیرتاشی


قطره های باران روی چتر سیاه بالای سرم و سوز سردی که روی صورتم قندیل می بندد و زنی که در کنار بازارچه سنتی منتظر فروش سبزی های تازه اش است و صدای مرغابی هایی که پرواز می کنند و مردی که  زیر باد گیرش ایستاده تا امروز را آغاز کند.

پول های مچاله شده ای که از جیب یا گوشه روسری هایشان بیرون می آید اینجا هیچ غشی در معامله نیست هنوزهم مشهدی  و کربلایی بودن برای خود درجه ای از احترام محسوب می شود.

بوی ماهی دودی توی بازارچه و سرکه های تند و ماست چکیده را چه کسی می تواند از خاطرات روی پیشانی نشسته پاک کند .

روند تازه گردش تند وار زندگی آدمها و سادگی جذاب و بی ریایی که روی صورت همه این ها پیداست اینجا هر قدر هم که هوا سرد باشد روزی روزانه آدم ها تقسیم می شود و همه دست پر به خانه بر می گردند و گردش ساده مبادلات محلی شان شکل می گیرد .

بی خیال همه این های و هوی های تو خالی که روی زندگی شان تاثیر خوب که نمی گذارد بلکه بدترش هم می کند و نظم زندگی را به هم می زند اما اینجا خبر از هیچ  بی نظمی نیست اینجا زندگی هر روز از روی شانه های این مردمان طلوع می کند و شب با صدای خسته آنان رو به افول می رود.

اینجا آدم ها هنوز ساده اند و زیر این سادگی بی نظیر و لهجه دست نخورده شان آرام ساکن می شوند .ساکن شهر های کوچکی که هزار رنگ و زیبایی را در خود نهفته دارد اینجا خبر از هیچ غریبه ای نیست کسی  هم که تو را نشناسد سلام  می کند اینجا همان لحظه اول آشنا می شوی.

انگار هر جای دنیا هم که بروی آسمان بالای سرت به همین رنگ است اما بوی هوای تازه اینجا را نمی دهد و حالا تو بدنبال پسوند زندگیت می گردی شاید به همین سادگی آدم ها به ذات خود بر میگردند هر چند مهاجری بی سکون باشند اما همیشه برایشان یک جای خالی هست زیر روسری های رنگی زنهایی که در این شهر کوچک زندگی می کنند.

زندگی اینجا به همین سادگی است و هرچقدر هم که مایه داشته باشی نمی توانی آن را بخری اینجا سادگی فروشی نیست و کسی برای  محترم بودن  دینار نمی پردازد اینجا خوشبختی را به تعداد فرزندانشان تقسیم  می کنند.

 و از شلوغی های کاذب  خبری نیست هر چند شلوغی های  اجباری آدم ها  گاه به آرامش جذابی احتیاج دارد که مدتهاست آن را  به فراموشی سپرده اند فارغ از اینکه در چند قدمی شان سادگی فریاد می کند و همیشه باید آن را همچون میراثی بی نظیر حمایت کرد گاهی اوقات بهترین ثروت فرهنگی هر جامعه ای می تواند آرامش جریان یافته در فرهنگ بومی آن باشد که نه تنها نباید از یاد برود بلکه باید تقویت و نگهداری شود و جذابیت آن حفظ شود تا درفرهنگ های غالب گرته برداری شده  رنگ نبازد و نمیرد.

 

 

مزد خشم

سکینه نوری تیرتاشی


در جهان امروز که جنگ و خشونت همواره در بسیاری از نقاط آن شعله ور است به ندرت می توان  کشورهایی را یافت که از این مقوله بر حذر بوده باشند همواره  آتش  جنگ و خشونت  به راحتی شیوع می یابد و اگر کشوری را نسوزاند دود آن همواره آزار دهنده است.

دامنه شیوع خشونت را نمی توان به راحتی تخمین زد اما گستردگی این مفهوم به گونه ای بوده که  بسیاری از جوامع در سطوح مختلف  با آن درگیر هستند.

امروزه خشونت در انواع مختلف آن دامن گیر جوامع انسانی شده است و کنترل  این معضل برای بسیاری از  حکومتها ، دولتها و نظام های سیاسی هزینه هایی را در پی داشته است.

رواج خشونت در جوامع همواره مورد انتقاد بسیاری از نهادهای حافظ صلح بوده  به طوری که در مقابل رواج روز افزون انواع خشونت ها نهادهای مبارزه با آن نیز  فعالیت خود را آغاز و در راستای فعالیتهای خود اطلاع رسانی می کنند.

اگرچه در همه ادیان الهی خشونت  مورد شماتت قرار گرفته است  و زندگی با صلح  توصیه شده  اما این مسئله در بسیاری  مواقع از کنترل خارج و مو جب بر هم زدن آرامش و زندگی  مردم شده است.

داشتن امنیت برای زندگی روزمره افراد جامعه بسیار مهم است و این مسئله آنقدر حیاتی است که نبود آن می تواند به راحتی زندگی و روند طبیعی یک جامعه را دچار اختلال نماید .خشونت در همه ابعاد آن امری مذموم و نا پسند شمرده می شود و کسانی نیز که به این امر دامن زده و در آن مشارکت داشته باشند  بی شک  توسط عوامل ایجاد امنیت و بازدارنده جامعه  مورد باز خواست  قرار می گیرند.

آرامش و امنیت در بسیاری از سطوح  اجتماعی امری ضروری است و در میان قشرهای جامعه نیز این امر شناخته شده است اما این موضوع که کدام یک از اقشار جامعه  در مقابل  خشونت  احساس امنیت بیشتری می کنند جای  سوال  و بررسی دارد.

همواره کسانی که  از پایگاه اجتماعی  بالاتری در جامعه  هستند و قدرت بیشتری دارند  احساس امنیت بیشتری می کنند و دیگر سطوح اجتماعی نیز وابسته به  میزان بهره مندی  شان  از موقعیت ها و امتیازات اجتماعی از این  محدوده امن  بهره مند می شوند اما در بعضی مواقع نیز  استفاده از خشونت براساس جنسیت افراد متغیر است.

در بعضی جوامع  احساس امنیت وابسته به جنسیت افراد متفاوت است و جنس زن در مواقعی از احساس امنیت کمتری  نسبت به مردان برخوردار است به گونه ای که در بعضی از انواع خشونت ها آمار قربانیان زن بیشتر از مردان است.

هر چند نظام ها بخواهند امنیت این جنس را  به خوبی تامین کنند اما نحوه جامعه پذیری افراد هر  جامعه و  نگاه جنسیتی  می تواند عوامل متغیری  را در ایجاد امنیت برای  این جنس فراهم سازد.

زنان همواره  مورد تهدید بسیاری از خشونت های خانگی و کلامی قرار می گیرند و در بسیاری از مواقع نمی توانند برا ی مقابله با این خشونت ها راه حل مناسبی را بیابند و قربانی  خشونت هایی  می شوند که در روند تحمیل شرایط نامناسب اقتصادی فشار آن بر این قشر  بیشتر می شود .

تجربه ثابت کرده است  هر آنچه را که از کسی منع کنی کشش به سمت آن بیشتر خواهد شد و  منع کردن زنان از حضور در اجتماع به صورت چشم گیر و ایجاد بسیاری از موانع اجتماعی تلاش این جنس را برای بازیابی حقوق خود بیشتر کرده است و این امر باعث بروز خشونت ها و عکس العمل های غیر قابل اجتناب نسبت به آنان گشته است.

اما راه حل  کاهش خشونت علیه زنان چیست؟و آیا نقش های تعریف شده در اجتماع برای زنان قانع کننده است؟وآیا هنجارهای موجود در جامعه برای زنان  از سوی آنان پذیرفته شده است؟

 

پاسخ این سوالها را نمی توان به راحتی در جامعه ای که بسیاری از عوامل  در روند شکل گیری فشار روی زنان نقش آفرینی می کنند  یافت اما آنچه که باید به آن توجه ویژه شود تامین امنیت کسانی است که پرورش دهنده نسل آینده یک جامعه  هستند و جامعه با تکیه بر این قشر می تواند امنیت پایدار را تجربه کند زیرا هسته اولیه یک جامعه تحت  مدیریت و نظارت این قشر قرار دارد.

 

 

 

 

 

 

فرعی زدگی



سکینه نوری تیرتاشی


پاییز هزار رنگ هم فرا رسید و برگهای درختان  اگر چه به کندی اما  ناامیدانه پاییزشان را فریاد می کنند و هوای خوب و فضای فرح بخش مازندران همیشه میزبان مهمانانی از جای جای میهن عزیزمان است.

گردشگری پاییزی هم زنگ آغاز خود را با روزهای تعطیل  شش ماه آخر سال می نوازد و مهمانان مازندرانیها حتی برای مدت کوتاهی هم شده هوای پاییزی و آسمان آبی اینجا را از دست نمی دهند  اما  بهره مازندرانیها از این مهمانان چیست؟

مدت هاست ما مازندرانیها بومیانی نا خشنود شده ایم  و از ترافیک  راهها، و مستهلک شدن جاده های استانمان  وویلاهای رشد یافته در شالیزارها و  زباله های  برجای مانده گله مندیم این اتفاق زمانی افتاد که  نتوانستیم از این همه امکانات خدادادی که برای ایجاد آن زحمتی نکشیده ایم برای بالابردن سطح رفاه اجتماعی استان و کاهش معضلات آن  سودی ببریم و آنقدر  خود را مشغول کشمکش های سیاسی  و مدیریتی داخل استان  نشان دادیم که از اصل موضوع جا مانده ایم.

وجود این همه امکانات خدادادی  همچون دریا ، جنگل  و هوای  پاک  برایمان عادت شده و حتی نتوانستیم به خوبی آن را مدیریت و  از آن کسب در آمد کنیم و پس از آن دچار نوعی سرخوردگی و نا امیدی از این اتفاق گشته ایم و آن را تهدیدی برای زندگی هایمان می دانیم به طوری که آمار غریق هایمان  را می شماریم و سالگرد سیل هایمان را همواره یاد آوری می کنیم.

اگر چه با وجود نمونه های مشابه زیاد در  جوامع پیشرفته  برای استفاده و بهره مندی از این امکانات الگوهای فراونی وجود دارد که می توانیم آن را با فرهنگمان تعدیل کرده و از آن بهره ببریم اما همواره در جهت تضعیف داشته هایمان بر آمدیم  و در این زمینه به اجماع مناسبی نرسیده ایم.

حتی گردشگری را  نیز در تابستان خلاصه کرده ایم فارغ از اینکه مناظر بکر مازندران در پاییز ، کوهها و تپه های برفی زمستانی آن می تواند  جای مناسبی برای فضای گردشگری پاییزی و زمستانی  باشد.

کمتر کسی را می توانید پیدا کنید که خاطره ای از دریا کنار و جنگلهای شمال نداشته باشد اما ما مازندرانیها هنوز با حافظه خودمان در این زمینه کنار نیامده ایم که فرهنگ مراقبت از این امکانات خدادادی مان را بالا ببریم و بتوانیم با استفاده از روشهای نوین گردشگری  وسرمایه گذاری و بهره وری مناسب در این بخش آن را به عنوان صنعت در این استان استفاده کنیم  صنعتی که مواد اولیه آن مهیاست و آماده بهره برداری و سود دهی  و تبدیل آن به  منبع در آمدی استان است به  گونه ای که از این فضای خدمات دهی صرف خارج شده و به سوددهی برسد و  این استان را از این جزام بیکاری نجات دهد  تا فرهنگ و گفتارهای ما سوژه سناریو نویسی نگردد.

 ما دچار غرب زدگی  و یا شرق زدگی نشده ایم اگر چه  می توانستیم از نظم و وجدان کاری بالای آنان درسهای زیادی بگیریم و از بسیاری از روشهای مطلوب مدیریتی آنان بهره مند شویم اما نتوانستیم و دچار نوعی فرعی زدگی شده ایم .

آنگونه که همیشه تکرار می کنیم اما عمل نمی کنیم همیشه فریاد میزنیم اما نمی شنویم و اگر کسی طرحی و برنامه ای هم ارائه دهد  فریاد وا اسفا سر می دهیم  که جنگلمان را بردند  آب دریایمان را خوردند اما  در تفریحات و یا حتی زندگی روزمره خانوادگی  خودمان بیشترین آسیب را به آن می زنیم و اینگونه می شود که حتی نتوانسته ایم در طول سالیان متمادی بهره برداری مناسب و اصولی از امکانات خود داشته باشیم و  یا نقاط آسیب دیده را ترمیم و بازسازی کنیم و حتی این امکانات خدادادی و بارشهای مطلوب مان  را تهدیدی برای زندگی خود می دانیم فارغ از اینکه ما ، محدوده  بکر طبیعت را دچار مشکل کرده ایم.

و حالا دنبال راه حلی برای آن می گردیم و مدت هاست از سود  داشته هایمان محرومیم.آنچه که  جای خالی آن  بیش از پیش احساس می شود  بالابردن  فرهنگ عمومی جامعه  برای  استفاده از منابع و ظرفیتهای گردشگری  و  نگهداری از این  منابع پر بار محیط زیست و احساس مسئولیت نسبت به داشته هایمان است  و ایجاد این فضا که در صورت مراقبت نکردن  و بهره وری مناسب  از این منابع تکرار نشدنی شاید فاجعه ای در زمانی نه چندان دور در انتظار استان باشد.

 

 

 

 

 

 

 

صفر اکنون




سکینه نوری تیرتاشی



موی سپید و تیشرت خاکستری رنگ راهراه با عینکی  دورگردن و روزنامه آفتاب یزد هر روز و طعم چای شیرین اول صبح و صدایی که در گوشم  به پژواک می رسد و دستهای گرم تو که به خدای من نزدیکتر است داستان تکرار نشدنی احساس افتخار فرزندی و من حالا دیگر ،آدم بزرگ شده ام و در دنیای شلوغ  آدم بزرگ ها زندگی می کنم .

هر روز انسانی متولد می شود و انسانی می میرد و زندگی انسانهاست که ثانیه ها را معکوس می شمارد و روزی به صفر اکنون می رسد. داستان آدم ها و کسانی که می روند و یادی از آنان در ذهن نیست .

ما انسانها هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم زندگی تازه ای را شروع می کنیم و روزی سفید را در پیش داریم که در ساعتهای پیش رویش آن را نقاشی می کنیم و چه آدم هایی که دقایق را خط خطی می کنند بدون آنکه معنایی در آن باشد.دقایق معکوس می دوند و عمر آدمی سپری می شود و اعمال انسانها پشت هم جمع  می شودو تفریق و ضریب آن هم بالامی رود و انسانهای بدو خوب مثل خط کشی های  روی تخته سیاه تقسیم می شوند و هر روز آدم بد و خوب متولد می شود و شب در خواب  می میرد.

حتی روی تخت بیمارستان هم قلب یک انسان می تپد و به زندگی لبخند می زند و امید برای انسان آفریده می شود و او  به جهان باز  می گردد حالا هر روز صبح باز متولد می شود اما آیا امروز هم مثل فرداست؟ نقش ها و رفتارهایی تازه که با عمل یک فرد زاده می شود .

رفتار انسانها بیانگر بسیاری از حقایق است و انسانها رامی توان از نوع رفتار و منش هایشان به قضاوت نشست و هر انسانی پاسخ رفتارهای خود را  خواهد گرفت .

اما باید دید چگونه عملی از یک فرد بر می خیزد.نگاه به واکنش های متفاوت افراد جامعه نسبت به موضوعات مختلف  این را نشان می دهد که هر فرد وابسته به معیارهای متفاوتی که در آن پرورش یافته و عمر خود را سپری کرده واکنشی از خود نشان می دهد.

واکنش های فردی و در مواردی اندک واکنش های  گروهی و اجتماعی که به ندرت در جامعه دیده می شود محصول اتفافهایی است که برای افراد تشکیل دهند ه یک جامعه می افتد.

چگونه است که فردی در مقابل یک نوع رفتار واکنش نشان می دهد و از تکرار دوباره آن جلوگیری می کند و فردی دیگر بی تفاوت نسبت به آن موضوع  می گذرد؟تجزیه رفتارها و واکنش های افراد یک محیط جغرافیایی چیزی است که  باید به آن توجه کرد.

بسیاری خوب می دانند که نشان دادن واکنش متناسب با یک موضوع می تواند برای فرد یا افرادی نتایج مثبتی را به همراه داشته باشد اما نگاه منفعتی و فردگرایانه به یک موضوع می تواند عوارض نا خوشایندی را به همراه داشته باشد.

آنچه که می توان به راحتی در جامعه دید واکنش های بسیار متفاوت و متغیر نسبت به موضوعاتی مشابه و یکسان است به گونه ای که بسیاری معتقدند جامعه ایرانی را نمی توان پیش بینی کرد اما هنوز کسی جرات آن را نداشته که  در مورد اینکه  این نکته مثبت یه گروه و یا اجتماع است یا منفی اظهار نظری کند.

آنچه که به وضوح می توان از آن در یافت این است که با نگاه منفعت طلبانه و فردگرایانه اجتماع امروزی و آدم های اطراف نمی توان به شیوه و روشی از زندگی دست یافت که نوید آینده روشنی را داشته باشد.

هیچ چیزی به آن اندازه بدو یا آن اندازه خوب نیست که بتوان به راحتی در مورد آن  قضاوت کرد واما آنچه را که باید بیش از پیش بدان پرداخت نگاه سطحی و منفعت گرایانه به موضوعات است هر چند که در این نگاه زندگی عده ای نابود شود و زندگی فرد دیگری به مقصود نزدیک تر گردد.

امری که باید بدان توجه و واکنش نشان داد نوعی از رفتار تکرار شده و بی نتیجه ما آدم هاست رفتارهایی که پشت تعارفات و بازی با کلمات و روش هایی گنگ و نا آشنا موجب زخمی شدن بسیاری از احساسهای خوب انسانی  می شود.

حال نوبت آن است که تک تک افرا د جامعه نسبت به نوع رفتار و واکنش هایی که منجر به حصول نتیجه ای اشتباه می شود دقت کرده و به واکنش های احساسی نسبت به موضوعات و جوگیر شدن ها احساس خطر بیشتری کنند.

همه خوب خوانده اند و میدانند که   جامعه ای اگر با احساسش همیشه پیش رود  و از رفتارهای منطقی و معقول فاصله بگیرد تاوان سختی را به نسلهای آینده خود برای پرداخت به امانت می گذارد.

 

 

سنگ کاغذ قیچی


به یاد کسی که دیگر نیست

سکینه نوری تیرتاشی

بوی نفت آلود روزنامه اول صبح و روزنامه ای که دیگر نیست.

 صدایی در پشت تلفن ،راهروهای اداره ارشاد،دفتر مدیر کل و به خاطر اینکه در این دنیای مردسالارانه ثابت کنیم که زنها نمی شکنند چه رنج ها که نکشیدیم.

 برای صحبت کردن و دیدن یک روزنامه نگار نیازی نیست به اپراتور هیچ اداره ای وصل شوید و یا سه شنبه ها مراجعه کنید .بعضی حرفها را نمی شود  گفت اگر بگویی ارزششان را از دست می دهند مثل غروری که در دل یک مرد نهفته است .

 وقتی یک درد مشترک می شود تحمل آن راحت تر است اما همیشه آواز دهل از دور خوش است از نزدیک هر کسی توان شنیدن آن را ندارد.حوادث روزگار نیز این چنین است و چالشها و مخاطرات شغلی روزنامه نگاران و اهالی رسانه نیز از این مقوله مبرا نیست.

نگاهی هر چند کوتاه به روند کاری روزنامه نگاران،خبرنگاران  و تمامی فعالان رسانه در استان نشان می دهد که اغلب فعالین در این عرصه از امنیت کافی در زمینه شغلی خود برخوردار نیستند و همواره از نبود امنیت شغلی در رنج بوده اند و این مسئله و نداشتن بیمه و مزایا و خدمات مناسب شغلی و سوابق کاری و صنفی مناسب و در شان خود از مسائل  و مشکلات آنان بوده که گریبانشان را در دوران خدمت  خبری به جامعه می فشرده است.

از نکات دیگری که کمتر بدان توجه شده است نبود مرکز حمایتی ویا مشاوره  قانونی مختص این قشر است که به نوعی این قشر را در مقابل شکایات نهادها و ادارات مصون نگه نداشته تا آزادی عمل بیشتری به عملکرد نقادانه رسانه ها ببخشدو هنوز هم بسیاری از رسانه ها در استان در گیرو دار  قضایای قانونی و کشمکش انتشار اخبار و اطلاعات منتشره خود با افراد حقیقی و یا حقوقی هستند که این وضعیت فعالیت رسانه ها را  در طولانی مدت به انفعال  و سکوت سوق می دهد .

و با گذشت سالها از فعالیت مطبوعات و رسانه ها در مازندران اما هنوز هم این صنف از فضایی مستقل و مجزا و بدور از مکانی دولتی محروم بوده و هنوز هم نتوانسته اند برای اداره امور خود فارغ از کمکهای ادارات دولتی اقدام خاص و مستقلی انجام دهند و استقلال صنفی خود را به عنوان یک نهاد مستقل حفظ نمایند تا از این طریق بتوانند به بخشی از حقوق و مطالبات اصحاب رسانه پاسخ دهند .

بی شک فرا گیری رسانه ها و تعدد آنان در مازندران که از مزایا و شاخصه های مناسب شکوفایی رسانه ای است می تواند فرصت مناسبی برای گام برداشتن و ورود به عرصه نوینی از دوران رسانه ای برای استان باشد عرصه ای که در آن نوعی نگاه مدرن به مقوله رسانه  لازم است باید بپذیریم دیگر زمان آن فرا رسیده است که تمامی دستگاهها و نهادهای مسئول نگاه و طرز تلقی سنتی خود را از رسانه تغییر دهند و خود را با دنیای مدرن این مجموعه آشنا تر سازند و انتظار نداشته باشند کماکان اصحاب رسانه  در این مسیر با آنان همگام باشند هرچند که اصحاب رسانه نیز در سالهای متمادی هزینه فرسایشی این همراهی را متحمل شده اند.

و همینطور فعالان این عرصه نیز باید در تغییر در نوع نگاه خود به صنف و حمایت بیشتر از تشکل های صنفی و به دست یابی به اهداف خود کمک کنند.

هر چند شاخصه های مهمی برای توسعه یافتگی دنیای رسانه ها هم وجود دارد اما اصحاب رسانه می توانند با ایجادو همراهی با تشکلی قوی و مستقل به تمامی مطالبات بحق صنفی خود دست یابند کما اینکه استانهای دیگر تمامی این مسیر را زودتر و بهتر از ما پیموده اند.