صنعت
نرمافزار ایران که قرار بود تا پایان برنامهپنجم توسعه کشور، دودرصد
تولید ناخالص ملی را ازآن خود کند، در فاصله کمتر از یکسال مانده به پایان
این برنامه، در آمار و ارقام با این هدف فاصله دارد. صنعت نرمافزار ایران
چه در حوزه تولید و استفاده داخلی و چه در بخش صادرات، با اهداف مدنظر در
اسناد بالادستی نظام فاصله بسیاری دارد و طبق برآوردهای بهعملآمده که از
سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام شده، توانسته تنها ٠/٧ تولید
ناخالص داخلی را ازآن خود کند. این درحالی است که براساس هدفگذاری بخش دوم
بند الف ماده۴۶ برنامه پنجم توسعه، رسیدن به حداقل دودرصد سهم تولید
ناخالص داخلی برعهده متولی بخش نرمافزار و امنیت فناوری اطلاعات کشور قرار
داده شده است. البته شواهد نشان میدهد صنعت نرمافزار هنوز متولی مشخصی
ندارد و وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هردو
خود را متولی این بخش میدانند و معاونت علمی فناوری رییسجمهور نیز در بخش
شرکتهای دانشبنیان که به تولید نرمافزار میپردازند، حرفهایی برای
گفتن دارد، اما با این وجود در عمل، برنامهریزی مشخص و راهکار معینی برای
توسعه نرمافزار در کشور دیده نمیشود.
تضاد آماری در صنعت نرمافزار ایرانی
بهدلیل نبود متولی مشخص در حوزه نرمافزار، آمارهای متفاوتی همهساله از
سوی نهادهای مختلف در زمینه تولید و صادرات نرمافزار اعلام میشود؛ در
آخرین آماری که از سوی اتحادیه صادرکنندگان نرمافزار اعلام شده، میزان
صادرات رسمی این صنعت حدود ۴۰۰میلیوندلار در سال۹۲ بوده است. در همین حال
مرکز پژوهشهای مجلس در آخرین بررسیهای خود، آمار صادرات نرمافزار را
برای سال۸۹ طبق برآوردهای مرکز توسعه تجارت وزارت صنعت، چیزی در حدود
۱۲۴میلیوندلار اعلام کرده است این رقم برای سال۸۹ از سوی اتحادیه
صادرکنندگان نرمافزار ۶۴میلیوندلار اعلام شده که بیشترین صادرات به
امارات و کمترین آن نیز به کشور عربستان بوده است. درحالیکه گزارش مبسوط و
آمار مشخصی از تولید و صادرات نرمافزار در کشور وجود ندارد، براساس
ارزیابی صورتگرفته از روند فعالیت نرمافزار از ششسال پیش تاکنون که توسط
مراجع رسمی اعلام شده، حجم بازار نرمافزار ایران در سال۲۰۰۸ حدود
۶۰۰میلیوندلار بوده و سهم این صنعت از کل بازار ارتباطات و فناوری اطلاعات
ایران نیز حدود ۱۰درصد و سهم آن از کل GDP ایران حدود ٠/٢٢درصد برآورد
شده است. درهمینحال درصد اشتغال صنعت نرمافزار نیز از کل اشتغال کشور در
ششسال پیش معادل ٠/٠٥درصد و میزان صادرات نرمافزار حدود ۳۰ تا
۴۰میلیوندلار اعلام شده که سهم صادرات نرمافزار از کل صادرات کشور معادل
٠/٠٦درصد گزارش شده است. این درحالی است که اتحادیه صادرکنندگان نرمافزار،
میزان صادرات و تولیدات نرمافزاری ایران در سال۹۰ را صدمیلیوندلار و در
سال۹۱ را ۹۰میلیوندلار اعلام کرده که براساس آمار رسمی گمرک کشور ارایه
شده است. بااینحال آسیبشناسی صورتگرفته در مورد صنعت نرمافزار ایران که
از سوی مرکز پژوهشهای مجلس اعلام شده است، نشان میدهد که این صنعت
باوجود ظرفیتهای بالقوه شکوفایی و سودآوری، نتوانسته رشد کند و به دلایلی
همچون مشکلات نیروی انسانی و عدمنگرش راهبردی به این صنعت، ایران سهم
ناچیزی از مجموع حجم جهانی تجارت صنعت نرمافزار را به خود اختصاص داده
است. براساس آمارهای منتشرشده مجموع تجارت جهانی صنعت نرمافزار در سال۲۰۱۳
رقمی در حدود ۴۵۷میلیارددلار است و این رقم در سال۲۰۰۸ حدود
۳۰۰میلیارددلار بوده که در این میان ایران سهم ناچیزی را به خود اختصاص
داده و این درحالی است که سهم ایالاتمتحده نزدیک به ۴۲درصد برآورد میشود.
فقدان زیرساختهای فنی و منابع انسانی
مقایسه تطبیقی مرکز پژوهشهای مجلس از وضعیت صنعت نرمافزار ایران در
مقایسه با کشورهایی همچون برزیل، ترکیه، هند، پاکستان، بلغارستان، ایرلند،
فنلاند و سریلانکا از پیشرفت این کشورها در عرضه این صنعت نسبت به ایران
حکایت دارد.
مهدی فقیهی، رییسدفتر فناوریهای نوین مرکز پژوهشهای مجلس، در گفتوگو با
مهر با بیان اینکه عدمشفافیت و نبود فرآیند گردآوری آمار و نیز فقدان یک
متولی واحد در صنعت نرمافزار سبب شده اطلاعات مشخصی در این حوزه وجود
نداشته باشد، میگوید: از آنجایی که سیاستگذاری و برنامهریزی توسط نهادهای
متفاوت انجام میشود، این نابسامانی باعث شده آمار یکسانی در زمینه صادرات
نرمافزار وجود نداشته باشد؛ در همینحال خلأ قانونی و اجرایی در زمینه
حمایت از تولید نرمافزار و مالکیت معنوی، نبود زیرساختهای آموزش و تحقیق و
توسعه، از دیگر مواردی است که رشد این صنعت را با مشکل مواجه کرده است. او
با اشاره به بررسیهای صورتگرفته از سوی این مرکز پژوهشهای مجلس بیان
میکند: بررسیهای به عملآمده حاکی از آن است که مشکلات صنعت نرمافزار از
فقدان زیرساختهای فنی و منابع انسانی نشات میگیرد و بسیاری از مشکلات با
وجود رشدی که در آمار و ارقام اعلام میشود، همچنان پابرجاست. به گفته او،
مشکل صنعت نرمافزار ایران نبود مدیریت است چراکه در صنعت نرمافزار ایران
برنامه و استراتژی توسعه وجود دارد و نمونه بارز آن را میتوان در طرح
نرمافزارهای متن باز دید، اما حمایتهای مشخصی از این پروژهها نمیشود.
صادرات ۴۰۰میلیوندلاری برای نرمافزار
محمدرضا طلایی، رییس اتحادیه صادرکنندگان نرمافزار نیز با انتقاد از وضعیت
موجود این صنعت، آخرین آمار صادرات نرمافزار را مربوط به سال۹۲ بیان کرده
و میگوید: آمار رسمی از صادرات ۴۰۰میلیوندلاری در این بخش حکایت دارد،
اما با این وجود ما معتقدیم آمار بهمراتب بیش از این است چراکه موانع و
مشکلات بر سر راه صادرکنندگان نرمافزار باعث شده آمار دقیقی از این بخش
اعلام نشود. او ادامه میدهد: گمرکها پروانه صادراتی برای نرمافزار صادر
نمیکنند و به دلیل نبود اسناد مالی، صادرات نرمافزار به عنوان درآمد
داخلی محسوب شده و از قبل آن مالیات دریافت میشود؛ با وجود گذشت ۱۲سال از
صادرات قانونمند نرمافزار، همچنان موانع و مشکلات بر سر راه فعالان این
بخش قرار دارد و قوانین کشور در مورد خدمات دانشبنیان بهروز نیست. او
میافزاید: این درحالی است که برای رسیدن به اقتصاد دانشبنیان و اقتصاد
مقاومتی، باید قوانین و مقررات این بخش بهروز شود؛ اما هماکنون قوانین
دستوپاگیر در گمرک کشور، مشکلات متعددی را برای شرکتهای تولیدکننده به
وجود آورده است. به گفته او، مسوولان اجازه دهند با تدوین قوانین نسبت به
افزایش صادرات نرمافزار اقدامی صورت گیرد چرا که پتانسیل این دانش در جهت
رشد صادرات غیرنفتی وجود دارد. او حذف مشوقهای صادراتی و معضلات به
وجودآمده از لحاظ قوانین و مقررات از سال۸۸ تاکنون را از جمله مواردی
برشمرد که انگیزهای برای اعلام صادرات نمیگذارد. او همچنین بیشترین آمار
صادرات نرمافزار ایران را به کشورهای حوزه خلیجفارس، آمریکایشمالی،
آسیایمیانه و اروپا عنوان کرد و گفت: برخلاف قولهایی که دولت تدبیر و
امید در ابتدای امر داده، در یکسالونیم اخیر هیچگونه حمایت مادی و معنوی
از صنعت نرمافزار ایران از سوی معاونت علمی فناوری رییسجمهور و وزارت
ارتباطات و فناوری اطلاعات صورت نگرفته است.
بر اساس این گزارش، گفته میشود سرمایهگذاری برای ایجاد یک فرصت شغلی در
حوزه فناوری اطلاعات تنها به هشتمیلیونتومان نیاز دارد و این درحالی است
که سایر رشتهها برای ایجاد یک فرصت شغلی به ۸۰ تا۱۲۰میلیونتومان
سرمایهگذاری نیاز دارند، درحالیکه با این مبلغ در حوزه فناوری اطلاعات
میتوان هفتفرصت شغلی ایجاد کرد؛ بر ایناساس پیبردن به اهمیت توسعه
نرمافزار و نقش آن در اقتصاد دانشبنیان در حد کلان، میتواند یکی از
ابزارهای موثر در جایگزینکردن درآمدهای نفتی شود که نیاز به راهکار و
برنامهریزی مدونی دارد.
عضو فراکسیون فرهنگی مجلسشورایاسلامی با انتقاد از رفتارهای برخی گروهها با کنسرتهای موسیقی تاکید کرد که این هنر نیاز جامعه جوان کشور است و باید با برهمزنندگان کنسرتهای دارای مجوز برخورد قاطع شود. سیدرمضان کیاسری در گفتوگو با خانه ملت گفت: زمانی که کنسرتی مجوز دارد نباید اخلالی در برگزاری آن ایجاد شود. این نوع رفتارها باعث بینظمی در جامعه میشود. نماینده مردم ساری در مجلسشورایاسلامی ادامه داد: برهمخوردن کنسرتها از سوی برخی گروهها، آنهم بهصورت خودسر نشان میدهد که باید دستگاههای نظارتی و انتظامی جدیتر وارد شوند. وی اعتقاد دارد در صورتی میتوان با کنسرتی برخورد کرد که مجوزهای لازم را نداشته باشد و فضای کنسرت هنجارشکن و خطوط قرمز رعایت نشده باشد. کیاسری با بیان اینکه اصل بر داشتن مجوز است، اظهار کرد: وقتی گروهی مجوز دارد، باید برنامه آنها اجرا شود. امروز موسیقی نیاز جامعه جوان کشور است. موسیقی بخشی از فرهنگ هر جامعهای است، نمیتوانیم آن را جدا از آداب و رسوم، غذا و معماری بدانیم. این نماینده اصولگرای مجلس تاکید کرد که اگر از فرهنگ اصیل خود در هر موضوعی مخصوصا موسیقی فاصله بگیریم، گرفتار موسیقی و فرهنگ غربی میشویم که سنخیتی با ما ندارند. عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه کسی نباید مانع برگزاری کنسرتهای دارای مجوز شود، گفت: اول باید اجازه دهند کنسرت برگزار شود، اگر ناهنجاری رخ داد، از مجاری قانونی برخوردهای لازم صورت گیرد. در غیر این صورت باید با برهمزنندگان کنسرتهای موسیقی برخورد قاطع و جدی شود.
ثروت
یکی از آرزوهای بسیاری از کسانی است که تحصیل می کنند و به دنبال دانشگاه
رفتن هستند. موضوع و تم بسیاری از داستانها و فیلمها و حتی تحولات
اقتصادی و اجتماعی جهان همین پولداربودن است. بسیاری از خیانتها یا عبور
از مرزهای شرافت، اگر بهدلیل عشق و مقام نباشد دلیلی جز پیجویی ثروت و
بهدستآوردن پول بیشتر ندارد. در کنج بسیاری از ذهنها هراس از تنگدستی
گوشه کرده است، اما روایتهای مختلف زندگی ثروتمندان نشان داده است این ترس
را میتوان بهراحتی پشتسر گذاشت و فراموش کرد. ثروت است که همواره ثروت
میآورد. داشتن گذشتهای غنی، تنها راه ثروتمندشدن نیست. برخی از
ثروتمندترین افراد دنیا از تنگدستی شروع کردهاند. گرچه ثروت، ثروت
میآورد اما داستانهایی درباره افرادی که از هیچچیز به همهچیز
رسیدهاند، عزم، ثبات و کمی شانس را از خاطرمان میگذراند که هرکسی
میتواند بر شرایط موجود چیره شود و به موفقیتهای شگفتآور دست پیدا کند.
استیو جابز، مدیرعامل شرکت اَپل
استیو جابز، مدیرعامل همان شرکت اپلی بود که او را در سال١٩٨٥، از آنجا
اخراج کردند. این اتفاقی وقتی رخ داد که شرکت در فروش بهمشکل برخورده بود.
او پس از اخراجشدن شرکت نکستکامپیوتر را تاسیس کرد و شرکتی خرید که
امروز آن را بهنام پیکسار میشناسیم. در این میان شرکت اپل بدون او بسیار
تلاش کرد، اما پس از ١٠سال عملکرد ناموفق او را برگرداندند، که اینبار در
مقام مدیرعامل شروع به کار کرد. جابز بهسبب بازگرداندن شرکت به سوددهی
ستوده میشود. گذشته سخت جابز باعث شد اخراجش از شرکتی که خود موسس آن بود
سبب نومیدیاش نشود. او به کالج رید در پرتلند رفت، اما پس از یکترم
انصراف داد، ولی همچنان سر کلاسها مینشست. طبق گفتههایش در مقدمه
سخنرانیاش در دانشگاه استنفورد در سال٢٠٠٥، او قوطیهای خالی نوشیدنی را
جمع میکرد، در اتاقنشیمن دوستانش میخوابید و هفتمایل پیاده میرفت تا
به سرپناه هرکریشنا در آنسوی شهر برسد و غذای گرم بخورد.
اِرسلاام. برنز، مدیرعامل شرکت زیراکس
اِرسلاام. برنز مدیرعامل شرکت زیراکس است. طبق نوشته مجله «فوربس»، اولین
زن آفریقایی-آمریکایی است که صاحب چنین شرکت بزرگی شده و بیستمین زن
قدرتمند جهان است. او در نیویورک بهدنیا آمد و مادرش بهتنهایی بزرگش کرد.
پس از دریافت فوقلیسانس در رشته مهندسیمکانیک در شرکت زیراکس مشغول شد و
بعدها بهعنوان دستیار اجرایی ترفیع یافت. در سال١٩٩٩، معاون بخش
بینالمللی شرکت و ١٠سال بعد مدیرعامل آن شد.
هوارد شوتز، مدیرعامل استارباکس
شوتز در مصاحبهای با بریتیش تبلوید میرور میگوید: «وقتی بزرگ شدم همیشه
فکر میکردم در طرف دیگری از زمین زندگی میکنم. میدانستم آدمهایی که در
سوی دیگر بودند منابع بیشتر، پول بیشتر و خانوادههای شادتری داشتند.
بهدلایلی که نمیدانم چرا و چگونه، میخواستم از دیوار بینمان بالا بروم و
چیزی ماورای آنچه را که مردم میگویند امکانپذیر نیست، به دست آورم. شاید
اکنون کتوشلوار و کراوات برتن داشته باشم، اما میدانم از کجا آمدهام و
روزگارم چگونه بوده است.» شوتز، بورسی از دانشگاه نورترن میشیگان دریافت
کرد و پس از فارغالتحصیلی در شرکت زیراکس مشغول به کار و کمی بعد، صاحب
کافیشاپی به نام استارباکس شد که در آن زمان فقط ٦٠ شعبه داشت. وی در
سال١٩٨٧، مدیرعامل شد و ١٦هزارشعبه از آن را در دنیا گستراند.
رلف لورن، مدیرعامل تولیدی پولو
لورن از دبیرستانی در برونکس نیویورک فارغالتحصیل شد، اما برای اینکه وارد
ارتش شود از تحصیل در کالج انصراف داد. وقتی که کارمندی در تولیدی بروکس
برادرز بود این فکر به سرش زد که آیا مردان برای داشتن کراواتهای پهنتر و
روشنتر آمادگی دارند؟ سال١٩٦٧ که لورن تصمیم گرفت به رویایش جامه واقعیت
بپوشاند، ٥٠٠هزاردلار کراوات فروخت. سال پس از آن هم تولیدی پولو را
راهاندازی کرد.
لئوناردو دیکاپریو، بازیگر
گرچه ثروت دیکاپریو ٢٠٠میلیوندلار است، اما در جوانی با مولتیمیلیونرشدن
فاصله بسیاری داشت. او در هالیوود بزرگ شد؛ جایی که بیش از آن چیزی که فکر
میکنید فقر وجود دارد و همچنین جایی برای خلافکاران و فروشندگان
موادمخدر؛ این افراد دقیقا کسانی بودند که وقتی دیکاپریو بزرگ میشد در
اطرافش زندگی میکردند. متاسفانه دیکاپریو برای مدتی بیخانمان شد، اما
وقتی که نخستین کار بزرگ بازیگریاش را انجام داد تبدیل به فوقستارهای شد
که اکنون میشناسیم و دوستش داریم. زندگی سخت به او کمک کرد تاکنون به یکی
از مشهورترینهای صنعت سینما بدل شود.
تام کروز، بازیگر
تام کروز؛، پسر فقیر کاتولیکی بود که در نیویورک زندگی میکرد. او با
خانوادهاش در فقر مطلق زندگی میکردند. درحالیکه داستان فقر تام کروز قلب
هر کسی را میفشارد، اما او ثابت میکند که برای پیشرفت احتیاجی به پول
نیست.
سلن دیون، خواننده
خواننده معروف فیلم تایتانیک که ثروتش به ٤٠٠میلیوندلار میرسد، کوچکترین
فرد از ١٤فرزند یکخانواده فرانسوی-کانادایی کمدرآمد بود. پدرش آکاردئون
مینواخت. دیون در سال٢٠١٢ به مجله ونیتیفر گفت: در خانهای
بسیاربسیاربسیار کوچک، بزرگ شدم. فقیر نبودیم، اما هیچوقت پول هم نداشتیم.
در عوض عشق، محبت و توجه داشتیم. دیگر چه میخواستیم؟
جیم کری، بازیگر
اگر شوخیهای جیم کری را کنار بزنیم، گذشتهای تاریک دارد. این بازیگر
کانادایی در فقر بزرگ شد و مجبور بود در ١٢سالگی بعد از مدرسه روزانه
هشتساعت در کارخانهای کار کند. کری یکبار درباره تجربیاتش گفته است:
«پدرم در ٥١سالگی کارش را از دست داد. ما همه مدتی در یک ماشین ون بهعنوان
نگهبان و سرایدار کار و زندگی میکردیم.» طبق گزارش واشنگتن تایمز، فیلم
«بروسِ قدرتمند» او در سال٢٠٠٣، ٤٨٦/٦دلار فروش کرد.
جی.کی.رولینگ، نویسنده
پیش از اینکه جی.کی.رولینگ، هریپاتر را بنویسد، به عنوان یک مادر، تنها
با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکرد. او ثروتمندشدنش را مدیون تاخیر
چهارساعته قطار است. ظاهرا زمانی که او منتظر قطار بود، فکر پسر جوانی که
به مدرسه جادوگری میرود در ذهنش خطور کرد. اکنون او یکی از ثروتمندترین
افراد انگلستان است.
بیتردید درمان سکته مغزی یکی از مهمترین فاکتورهایی است که با توجه به آن میتوان سطح فرهنگ اجتماعی را (به معنای میزان اجتماعیشدن و خروج از خردهفرهنگهای فردی و اجتماعی) دریافت یا میتوان گفت با آن نسبت مستقیم دارد. به عبارت دیگر، اگر میخواهید دریابید که بخشهای مختلف هر اجتماعی در مسایل بهداشتی، درمانی و احیانا در سایر مسایل تا چه حد با یکدیگر تشریکمساعی میکنند، بهجای آنکه دنبال فهرست اعمال جراحی پیچیده یا ابزار و تکنولوژیهای مدرن در بیماریهای مختلف باشید، بهتر است ببینید سطح درمان سکته مغزی، به شکل عام آن، در آن جامعه چگونه است. چرا؟ به این دلیل آشکار که درمان جدی سکته مغزی، تنها در همان چندینساعت اول امکانپذیر و فوقالعاده موثر است. درک و قبول همین نکته که واقعیتی با نتایج نهچندان آشکار بهشمار میرود، مستلزم فرهنگ بالاتری است. هرچه زمان و واسطههای رسیدن به نتایج کمتر باشند، در فرهنگهای بدویتر قابلدرکتر هستند! تشخیص و انتقال و ارایه خدمات درمانی به گروه کثیری از مردم در عرض چندساعت، بهگونهای که اکثریت آنان به درمان دسترسی داشته باشند و کیفیت این خدمت با یک ابزار تحقیقاتی علمی، قابلدرک و ارزیابی و اصلاح باشد، یکپروژه اجتماعی بزرگ است که به ناوگان عظیم امکانات دولت مدرن با وسیعترین تعاریفش نیاز دارد. جامعهای که به این ادراک برسد که درمان سکته مغزی (که دومین علت ناتوانی بشر بهشمار میرود)، در همان چندساعت اول باعث کاهش قابلتوجه ناتوانی در اکثریت این بیماران خواهد بود، جامعهای با فرهنگی بالاتر محسوب میشود، بهخصوص که میزان این تاثیر در جامعهای که همچنان ناتوانیهایی خواهد داشت، تنها با نگاه علم قابلرویت است. پس در آن صورت در آن جامعه، هم اعتماد به دانش پدید آمده و هم توانایی خوانش زبان علم رشد کرده است. همچنین جامعهای که بخش مهمی از امکانات خود را به هماهنگیهای لازم برای تشخیص و انتقال و درمان این بیماران اختصاص میدهد، تواناییهای عالی مدیریت فعالیتهای اجتماعی را دارد چراکه باید سیستمهای انتقال هماهنگ با مراکز درمانی، کار انتقال بیماران را انجام دهند و مراکز درمانی هم با اطلاع از آمار قبلی این بیماران، مراکز خاصی را که بتواند تمام کشور را تحتپوشش خود قرار دهد، طراحی کنند بهعلاوه امکانات و پرسنل مناسب برای آن مراکز پرورده شده باشد و همچنین سیستم برونده مناسب برای آن مراکز وجود داشته باشد که اقامت بیماران درمانشدهای که همچنان نقایص حرکتی قابلتوجهی دارند، کار بستری بیماران جدید را مختل نکنند. توجه به گسترش و تجهیز مراکز توانبخشی بههمراه امکان پوشش مراقبت از بیمار در منزل از این زاویه، تمهیدات هوشمندانهای هستند که بخش لاینفک این زنجیره اجتماعی بهشمار میروند. از سوی دیگر باید توجه کرد که با تاسیس یک بیمارستان یا حتی کمتر از آن، با تجهیزات مختصری در یک یا چند بیمارستان، میتوان پیشرفتهترین اعمال جراحی را به انجام رساند که قطعا نمیتواند شاخصی برای میزان پیشرفت در فعالیتهای اجتماعی کشور باشد. حال که تحقیقات، یکی از پایههای اساسی کار در دانشکدههای پزشکی شده و همه باید برای ارتقای «رنک» یا رتبه دانشگاهشان، بیوقفه و در هر شرایطی «تحقیق» کنند، امیدوارم حداقل بتوانیم یک تحقیق چندمرکزی ملی در مورد سطح درمان سکته مغزی کشورمان در قیاس با سایر جنبههای انفرادی اما پیشرفته طب به عمل آوریم و بتوانیم این فاصله را با فاصله موجود در کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم. چنین تحقیقی بیتردید بخش کوچکی از امکانات برشمرده را لازم خواهد داشت و بنابراین بهترین نقطه شروع خواهد بود.
بافت مغز حالتی دارد که مدتکوتاهی بعد از سکته از بین میرود. از همان لحظه اول بستهشدن رگها در اثر سکته، سلولهای مغزی شروع به ازبینرفتن میکنند. پزشکان میگویند وقتی ضایعه گسترش مییابد، دیگر نمیتوان برای بهبود بیمار اقدام عمده درمانی انجام داد. برای بازکردن رگ، سه تا ٥/٤ساعت زمان نسبتا مناسبی است و پس از آن بهدلیل آنکه دارو دیگر از اثربخشی لازم برخوردار نیست، تجویز نمیشود. لزوم ارجاع بیمار دچار سکته مغزی به مراکز درمانی، داروهای موثر برای درمان این بیماران و عوامل پیشگیری از ابتلابه سکتههای مغزی ازجمله مواردی است که در گفتوگو با دکتر «محمدرضا قینی»، متخصص مغزواعصاب، عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکیتهران و رییس انجمن سکتههای مغزی در میان گذاشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
نقش زمان را در نجات جان بیماران دچار سکته مغزی چگونه ارزیابی میکنید؟
ضروری است به محض آنکه فعالیت مغزی فردی ناگهان مختل شد و احتمال سکته او
بهوجود آمد، هرچه سریعتر به اورژانس اطلاع دهیم. وضعیت بیماری که در
یکساعت نخست مشاهده علایم سکته، به بیمارستان رسانده میشود، بهتر از
بیماری است که پس از دوساعت به بیمارستان میرسد. البته یادآوری این نکته
هم ضروری است که هرچند زمان مراجعه بیمار دچار سکته مغزی سه تا ٤/٥ساعت
عنوان شده، اما باید توجه داشت از زمان انتقال بیمار به مراکز درمانی،
پزشکان بین یک تا ١/٥ساعت برای معاینات و بررسیهای اولیه از قبیل
سیتیاسکن، آزمایش قند و سایر بررسیها و سپس معالجه، زمان لازم دارند.
عوامل ایجاد سکته مغزی چیست؟
هرچند برخی عوامل مانند افزایش سن در ابتلابه سکته مغزی نقش دارند، اما
قابلپیشگیری نیستند. ازجمله عوامل قابلپیشگیری در ابتلابه سکته مغزی،
کنترل فشارخون است. نتایج تحقیقات علمی نشان میدهد، حدود ٥٠درصد از کل
سکتههای مغزی مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از فشارخون است.
چه اقدامات پیشگیرانهای میتوان برای جلوگیری از ابتلابه سکته مغزی انجام داد؟
پیشگیری دونوع است؛ نخست، پیشگیری اولیه برای افرادی که تاکنون سابقه سکته
مغزی، قلبی و اختلال در عروق نداشتهاند و دوم، پیشگیری از سکتههای بعدی
در افرادی که یکبار دچار سکته شدهاند. برای گروه نخست، کنترل زمینههای
خطر از طریق کنترل چربی خون و فشارخون ازجمله این موارد است. کاهش مصرف نمک
کمک زیادی به کنترل فشارخون میکند و درمواقعی که به کمک رژیم غذایی و
تحرک، فشارخون کنترل نشود، با استفاده از دارو باید این کار را انجام داد.
داشتن تحرک و بهطور کلی اصلاح سبک زندگی از عوامل موثر در پیشگیری از
ابتلابه سکته مغزی بهشمار میرود. در گروه دوم، غیراز جنبههای
پیشگیرانهای که به گروه اول توصیه میشود، طبیعینگهداشتن فشارخون از
طریق مصرف دارو، مصرف آسپرین و داروهای مشابه دیگر ازجمله موارد مفید و
توصیهشده برای جلوگیری از ابتلابه سکته مغزی است. هرچند تحرک از موارد
مهم در پیشگیری از ابتلابه سکته مغزی است، اما بسیاری از بیماران پس از
سکته دچار معلولیت میشوند و قادر به تحرک نیستند.
کدام داروها در درمان سکتههای مغزی کاربرد دارد؟
داروهای سکته مغزی به دودسته تقسیم میشوند. یکدسته داروهای مرحله حاد
هستند که برای بیماران دچار سکته مغزی در همان چندساعت اولیه پس از سکته
تجویز میشوند، ازجمله این داروها آمپولی است که بهعنوان یکدرمان
تاییدشده استفاده و سبب میشود لختهخونی که در رگ گیرکرده، حل شود و این
درمان تنها درمان مرحله حاد سکته مغزی است. دسته دوم، داروهای
پیشگیریکننده از سکتههای بعدی است. ازآنجاکه اولینسکته، هشداری برای
تکرار سکتههای بعدی و زنگ خطری برای تنگی رگهای بیمار و احتمال
بهوجودآمدن سکتههای قلبی و مغزی دیگر است، باید با برخی داروها از
ابتلابه سکتههای دیگر پیشگیری کرد.
دسترسی بیماران دچار سکتههای مغزی به دارو چگونه است؟
خوشبختانه دسترسی به داروهای پیشگیریکننده از ابتلابه سکتههای بعدی برای
بیماران راحت است. شایعترین این داروها آسپرین است که هم دردسترس و هم
فوقالعاده ارزان است.
آسپرین در پیشگیری از سکتههای مغزی تا چه حد موثر است؟
این دارو که در دوزهای پایین (آسپرینبچه) تجویز میشود، درحقیقت
قدیمیترین و موثرترین درمان برای پیشگیری از سکتههای بعدی بهشمار
میرود. نتایج یافتههای علمی بیانگر آن است که احتمال سکته دوم در افرادی
که آسپرین مصرف میکنند، بین ٣٠تا٣٤درصد کمتر از دیگر افرادی است که از این
دارو استفاده نمیکنند. درواقع آسپرین در افرادی که یکبار سکته مغزی
کردهاند، نقش پیشگیریکننده دارد. در اینجا لزوم اطلاعرسانی در مورد مصرف
آسپرین به بیماران مورد تاکید است زیرا برخی پزشکان بیماران را در مورد
عوارض قطع مصرف آسپرین آگاه نمیکنند. به همین دلیل بعضی بیماران پس از
مدتی، سرخود مصرف آسپرین را قطع میکنند که این اقدام، احتمال سکته را در
این افراد افزایش میدهد.
بهعنوان یک متخصص مغزواعصاب، آیا خوردن آسپرین را در سنین بالا برای پیشگیری از سکته مغزی توصیه میکنید؟
خیر. آسپرین باید زیرنظر پزشک و تنها برای کسانی که سابقه سکته یا گرفتگی
عروقی دارند، تجویز شود. برای افرادی که تاکنون سابقه سکته نداشتهاند،
مصرف آسپرین ضرورتی ندارد. آسپرین درصد کمی خونریزی معده را بههمراه دارد.
اختلالات انعقادی از دیگر عوارض مصرف این داروست. در مجموع باید گفت از
آنجا که مصرف آسپرین نیز بیعارضه نیست، در افرادی که هیچعارضه عروقی
ندارند، ریسک مصرف آن بیش از منافع آن است، اما در افرادی که سکته
کردهاند، منافع این دارو بیش از مضرات آن است.
در چه مواقعی بهجای آسپرین، وارفارین تجویز میشود؟
نامنظمی ضربانقلب نیز از عوامل تشکیل لختهخون است. لختهخون به سمت مغز
حرکت میکند و سکتههای مغزی را بههمراه دارد. در نامنظمی ضربان قلب
معمولا بهجای آسپرین، وارفارین تجویز میشود که در زمینه ایجاد اختلال در
سیستم انعقادی اثر شدیدتری نسبت به آسپرین دارد. مشکلاتی که برسر راه
استفاده از وارفارین است، نخست نحوه دسترسی به این داروست که مانند آسپرین
به سهولت در دسترس بیمار قرار ندارد. از جمله مشکلات در زمینه مصرف این
دارو، نزدیکبودن مرز میان دوز درمانی و ابتلابه مسمومیت است. این دارو در
مواردی بهقدری انعقاد خون را مختل میکند که فرد دچار خونریزی مغزی
میشود. از همینرو مصرفکنندگان این دارو برای جلوگیری از مسمومیت باید
هفتهای یکبار آزمایش دهند. به همین دلیل در بیمارانی که امکان آزمایشهای
مکرر وجود ندارد، پزشکان از تجویز این دارو صرفنظر میکنند. کلوپیدیگرول،
داروی تخصصیتر دیگری است که جایگزین آسپرین شده و برای دورههای
کوتاهمدت تجویز میشود.
نقش داروهای کاهنده چربی و قند در جلوگیری از سکته چیست؟
از دیگر داروهایی که پس از سکته برای پیشگیری از سکتههای بعدی تجویز
میشود، «استاتین»ها یا داروهای پایینآورنده چربی خون هستند. این داروها
زمینههای خطر سکته مغزی را با پایینآوردن چربی خون کنترل میکنند. این
داروها مستقل از اثری که روی چربی خون دارند، آثار مفید دیگری روی
برطرفکردن تنگی عروق و تصلب شرایین بر جای گذاشته و از سکتههای مغزی و
قلبی جلوگیری میکنند. ازآنجاکه بیماری دیابت از عوامل بروز سکته مغزی
به شمار میرود، داروهای کنترلکننده قند خون نیز در زمره داروهای پیشگیری
از سکته مغزی قرار میگیرند.
آیا برای بیمارانی که بهدلیل تاخیر در درمان سکتههای مغزی دچار فلج دستوپا میشوند، درمان دارویی وجود دارد؟
خیر. متاسفانه برای بهبود ضعف بیماران پس از سکته هنوز دارویی نداریم.
مهمترین اقدام درمانی برای این قبیل بیماران فیزیوتراپی مداوم است.
میزان دسترسی به دارو برای بیماران دچار سکته مغزی چگونه است؟ آیا این داروها تحت پوشش بیمه قرار دارند؟
داروهای پیشگیری از سکتههای مغزی مانند داروهای کنترلکننده قند و چربی
خون خوشبختانه در کشور تولید میشوند و تحت پوشش بیمهها قرار دارند و
بیماران برای تهیه آنها با مشکل روبهرو نیستند. داروهای حلکننده لختهخون
که در همان ساعتهای اولیه سکته به بیماران تزریق میشود، تماما وارداتی
بوده و در داخل کشور تولید نمیشوند و زیر پوشش بیمه هم قرار ندارند؛ یعنی
با اینکه این داروها پس از تایید وزارت بهداشت، انجمن مغزواعصاب و انجمن
سکتههای مغزی وارد فهرست دارویی کشور شدهاند، اما هنوز در فهرست بیمهها
قرار نگرفتهاند. با وجود این ، این داروها در داروخانه برخی بیمارستانها
موجود است و براساس طرح تحول نظام سلامت، هزینههای آن ازسوی دولت پرداخت
میشود. طرح تحول نظام سلامت مقرر کرده است بیماران در بیمارستانها، درصد
کمی از هزینهها را بپردازند. البته ناگفته نماند این دارو در داروخانه
برخی از بیمارستانها موجود نبوده و بیمار ناگزیر به تهیه آن از بیرون است.
اما در مجموع باید گفت هزینههایی که بیماران دچار سکتههای مغزی
درحالحاضر در بیمارستانها پرداخت میکنند، نسبت به هزینههای درازمدت
توانبخشی ناشی از تاخیر درمان بسیار کمتر است. مطالعات نشان میدهد
هزینههای ناشی از معلولیت سکتههای مغزی به خود فرد و سیستم بهداشتی کشور
درصورت نرساندن بهموقع بیمار به مراکز درمانی بسیار بیشتر از هزینههای
دارویی در درمان حاد بیماران دچار سکته مغزی است. کمبود مراکز درمانی نیز
از مشکلات دیگر این بیماران است. هماینک تعداد بیمارستانهایی که از نظر
کادر درمانی بتوانند خدمات خاص مورد نیاز بیماران سکته مغزی را در لحظات
اولیه ارایه داده و تا ٢٤ساعت بعد مراقبتهای بعدی را برعهده گیرند، در
کشور انگشتشمارند.